تمامی مطالب پزشکی و طب سنتی در
وبلاگ های نورروستای مسجدین
نمونه مطالب نرم افزار: طب اسلامی نورنسخه1/5
مربوط به مرکزتحقیقات نورشهرمقدسقم
واقع در بلوارجمهوری-بعدازکوچه4 است.
--------------------------------------------------------------------------------
جملات زیبا و آموزنده از کتاب های طب سنتی ایران
------------------------------------------------------------------------------------------------
ریشه تمام بیماری ها پرخوری است به جز تب . --------------------------------------------------اسطوخدوس(یکی ازداروهای گیاهی)جاروی مغز است.
(در بین اطبای طب سنتی اسطوخدوس(باطبع گرم وخشک)به جاروب مغز مشهوراست.)
----------------------------------------------------------------------------------------------------
درمان کرم کدوی روده(دستگاه گوارش)
خوردن تخم کدوست چندروز صبح بصورت ناشتا در ادامه مطلب ......................
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
طب بومی ورامین
نرم افزار:طب اسلامی نور1/5
براى
درمان سردرد متداولترین روش بادکش کردن پیشانى است
که به وسیله استکانى کوچک
پیشانى فرد بیمار بادکش مىشود.
در ادامه مطلب
......................
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ودرود بر تمامی دوستداران ومحققان
طب سنتی-اسلامی ایران
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام ودرود بر تمامی کارکنان ودست اندرکاران
مرکزتحقیقات نورشهرمقدس قم
مرکزتحقیقات نورشهرمقدس قم/بلوارجمهوری/بعدازکوچه4
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
روستای مسجدین و جملات زیبا و آموزنده از
کتاب های طب سنتی ایران
------------------------------------------------------------------------------------------------
ریشه تمام بیماری ها پرخوری است به جز تب .
------------------------------------------------------------------------------------------------
اسطوخدوس(یکی ازداروهای گیاهی)جاروی مغز است.
(در بین اطبای طب سنتی اسطوخدوس(باطبع گرم وخشک)به جاروب مغز مشهوراست.)
----------------------------------------------------------------------------------------------------
آخرین راه علاج داغ گذاشتن است.
(در بین اطبای طب سنتی قدیم که راه های درمان منحصر به ادوات طب سنتی بود.)
----------------------------------------------------------------------------------------------------
افتیمون(یکی ازگیاهان داروئی) داروی دیوانگی است.
---------------------------------------------------------------------------------------------
درمان کرم کدوی روده(دستگاه گوارش)
خوردن تخم کدوست چندروز صبح بصورت ناشتا
-----------------------------------------------------------------------------------------
سیاه دانه بشرط اینکه درست وبجامصرف شود
داروی حساسیت های پوستی ازجمله
دانه های ریز و قرمز روی پوست بدن است.
-----------------------------------------------------------------------------------
دوعامل اساسی ومهم بغیرازعوامل وراثتی و ژنتیکی
دربروزدیابت(مرض قند)پرخوری وکم تحرکی است.
--------------------------------------------------------------------------------------------
سریعترین راه گرم کردن مغز بوییدن عطرهای گرم است .
ازکتاب:پیام بهارستان
(فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص127
طب بومی ورامین
نرم افزار:طب اسلامی نور1/5
--------------------------------------------------
پاکدشت و ورامین
محمد ابو الفضلى آمنه گلستانى، مریم کشاورزیان
شهرستان پاکدشت یکى از شهرستانهاى استان تهران است. این شهرستان در جنوب شرقى شهرستان تهران در حاشیه جاده ترانزیتى تهران- مشهد قرار دارد و مرکز آن شهر پاکدشت است. ابتداى این شهرستان شهرک فرونآباد و انتهاى آن شهرک صنعتى علىآباد قرار دارد. بنا بر آخرین تقسیمات کشورى مشتمل بر دو شهر و دو بخش به نامهاى بخش مرکزى و شریفآباد و 64 روستا است که پراکنده در این دو بخش واقع شدهاند. در این گفتار به بررسى بخشى از
میراث پزشکى سنتى این منطقه
مى پردازیم.
بیمارىهاى جسمى
سردرد
براى درمان سردرد متداولترین روش بادکش کردن پیشانى است که به وسیله استکانى کوچک پیشانى فرد بیمار بادکش مىشود.
- نمک نیز براى درمان سردرد مفید است که آن را روى پیشانى مىمالند و براى تسکین اعصاب از جوشانده گل گاوزبان استفاده مىشود.
چشمدرد
اگر گرد و غبار داخل چشم رفته باشد، چشم را با چاى تازهدم شستوشو مىدهند. براى ضعف بینایى نیز از بخور جگر سفید نیمپخته استفاده مىشود.
دلدرد
اگر ناشى از سردى باشد، با خوردن غذاها و عرقیات گرم درمان مىشود. دمکرده پونه، عرق نعنا و نبات گرم هستند و دلدرد را برطرف مىکنند. براى درمان دلدرد زنان زائو و دلدرد عادت ماهیانه، زیره و گلپر بسیار مفید است. علاوه بر آن جوشانده گل گاوزبان، آویشن یا اوشم(ows ?am) و شیره شیرینبیان یا موئینه(muine) در درمان دلدرد مفید است.
معدهدرد
جوشانده شیرینبیان براى درمان معده درد کاربرد فراوانى دارد. عرق نعنا نیز مفید است.
اسهال
براى فردى که به اسهال دچار شده است مناسبترین دارو خاکشیر است، البته در این گونه مواقع خاکشیر با آب سرد و نبات مخلوط مىشود. خوردن چند دانه اسفند همچنین کتهماست نیز مفید است. و
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 128
یا تخممرغ آبپز سفتشده را به همراه نعنا به بیمار مىدهند. راه دیگر درمان این بیمارى این است که یک انار شیرین یا انار سیاه را در آتش مىاندازند. زمانى که کاملا پخته شد، محتویات آن را به مریض مىدهند.
[یبوست]
یبوست
را با خاکشیر و آب گرم و قند درمان مىکنند.
دنداندرد
دود گیاه خودرویى به نام انگور سگک (تاجزیرى) بسیار مؤثر است به طورى که کرم دندان مىریزد. همچنین نوشیدن دم کرده چاى کوهى ناشتا مفید است، و یا کمى زاغ (زاج) سفید روى دندان مىگذاشتند و براى رفع آبسه کمى کتیرا در سوراخ دندان مىریختند.
- علاوه بر آن لپه باقالى را کوبیده و با آب پونه مخلوط مىکردند، آن را روى دندان قرار مىدادند تا عفونت آن را بیرون بکشد.
- براى درمان دنداندرد، غرغره کردن با آب و نمک نیز متداول بوده است.
- بعد از کشیدن دندان نیز براى تسکین، گوشت کباب شده روى آن قرار مىدهند.
درد گوش
براى درمان گوشدرد کودکان بیشتر از دود سیگار استفاده مىشده و مخلوط پى و زردچوبه بیشتر براى افراد بزرگسال استفاده مىشده که آن را در گوش فرد بیمار قرار مىدادند.
سنگ کلیه
عرق خارشتر و ترب سیاه براى افتادن سنگ کلیه مفید است. همچنین پوست سنگدان مرغ، یا آهو و یا بره را خشک کرده سپس آن را آرد مىکنند و از آن براى درمان استفاده مىکنند. آب پوست خربزه نیز براى درمان این مرض مفید است.
سنگ صفرا و سنگ مثانه
براى درمان این بیمارىها نیز از سنگدان مرغ یا بره و یا از آب پوست خربزه استفاده مىشود.
سرماخوردگى
- به بیمار دود پشگل ماچهالاغ مىدهند و پس از سه روز به او ترشى مىدهند که به اصطلاح سرماخوردگى را ببرد، شیر الاغ سیاه نیز براى سرماخوردگى مفید است.
- جوشانده چهارگل نیز براى درمان مفید است.
- از انار پخته نیز براى درمان سرماخوردگى استفاده مىشود.
- براى رفع گرفتگى بینى بچه تکهاى کدو تنبل را بریده و سوراخ مىکنند و با نخ به گردن بچه مىآویزند. براى پایین آوردن تب از جوشانده گل ختمى، آب شاهتره، جوشانده تخم خرفه(xorfe) ، کاسنى و برگ بید استفاده مىشود.
سینهپهلو
براى درمان شخص مریض را لخت کرده و پوست بز به تن او مىکردند. دم کرده بارهنگ و گل گاوزبان نیز براى درمان مفید است.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 129
سیاهسرفه
یک روش درمان خوردن انار سیاه پخته شده است و روش دیگر خوردن شیر الاغ سیاه.
قند خون
براى پایین آوردن قند خون، شنبلیله را خشک کرده و آن را با ماست مخلوط کرده و مىخورند و یا اینکه آن را بو مىدهند.
بیمارىهاى مربوط به پوست و مو دمل
براى خارج کردن چرک داخل دمل خمیر قند درست مىکنند. خمیر قند مخلوط آرد و قند است که آن را روى محل مورد نظر قرار داده و با پارچهاى مىبندند. همچنین دمل را با عرق و یا شیره گز شستوشو مىدهند. طرز تهیه شیره گز به این صورت است که گز را روى آتش قرار داده و وقتى به دود نشست یک شاخه آن را بلند کرده، ظرفى زیر آن قرار مىدهند تا شیره آن به داخل ظرف بچکد.
کهیر
براى درمان کهیر، لجن لب جوى یا آب شاهتره بر بدن مىمالیدند و گاهى مقدارى آب شاهتره مىخورند.
خارش
براى درمان خارش بدن و حساسیت، سدر را با آب خیس کرده و بر تن مىمالیدند خاصیت سدر خنک بودن آن است.
پوست
عرق شاهتره و عرق بابونه براى پوست بسیار مفید هستند.
کچلى
براى درمان، محل زخم را مىتراشیدند تا به خون بیفتد، سپس قرهقروت (ساج) را گرم کرده روى زخم مىمالیدند. این عمل چند بار تکرار مىشد تا معالجه انجام شود، البته دیگر جاى آن مو نمىرویید.
تقویت موى سر
براى تقویت موى سر، نخود را کوبیده و آن را به همراه مورد و تخممرغ روى سر مىگذارند.
زردکزخم
پوست خشکشده هندوانه را کوبیده و با ماست مخلوط مىکنند، تا به صورت خمیرى درآید و از آن براى درمان زردک زخم استفاده مىکنند.
سیاهزخم
از مرهم سیاه براى درمان سیاهزخم استفاده مىشود.
شکستگى
براى درمان شکستگى ریشه گیاه بلک(ballak) را جوشانده، آب آن را مىگیرند و آنقدر مىجوشانند تا سفت شود، آن را روى عضو شکسته قرار مىدهند و با تخته و پارچه مىبندند، زمانى که شکستگى جوش بخورد و درمان شود، ریشه بلک خودبهخود از عضو جدا مىشود.
دررفتگى
زرده تخم مرغ و نخود کال کوبیده را مخلوط کرده و روى محل دررفتگى مىگذارند. از این دارو براى درمان شکستگى نیز استفاده مىشود.
- از تخممرغ و آرد نیز استفاده مىشود که آن را روى محل دررفتگى قرار مىدهند و با پارچهاى آبندیده روى آن را مىبندند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 130
کوفتگى
براى درمان کوفتگى و دردهاى عضلانى مومیایى مىمالند. همچنین از برگ گردو نیز استفاده مىشود که عضو مورد نظر برگ گردو مىگذارند و با پارچهاى مىبندند و یا برگ و پوست گردو تازه را گرم کرده و به محل کوفتگى مىبندند.
کمردرد
براى درمان کمردرد از قرص کمر استفاده مىشود. این قرصها نر و ماده هستند. و طرز استفاده به این صورت است که دو قرص نر و ماده را کوبیده و به همراه نبات و آب مخلوط کرده و مىخورند.
- از روشهاى قدیمىتر درمان کمردرد زفت است که آن را به کمر مىچسباندهاند.
- روغن تشى(tas ?i) نیز براى کمردرد مسکن خوبى است. تشى حیوانى است شبیه جوجهتیغى ولى بزرگتر. براى تهیه روغن آن پوست حیوان را مىکنند و آن را در تنورى آویزان مىکنند و دیگچهاى زیر آن قرار مىدهند، حرارت باعث مىشود روغن این حیوان بیرون بیاید و درون ظرف بریزد.
پادرد
براى درمان پادرد مقدارى زنجبیل روى پا قرار داده و آن را با پارچهاى مىبندند. در روستاى توچال مقدارى اسفند و گلپر روى پا مىگذارند و آن را مىبندند.
قولنج
اگر کسى دچار قولنج شده باشد به دو روش قولنج او را مىشکنند یک روش این است که فرد به شکم مىخوابد و در حالى که دستانش در دو طرف بدن روى زمین قرار دارد، فرد دیگرى با فشار دادن پا و یا دست، قولنج او را مىشکند.
روش دیگر این است که فرد بیمار مىنشیند، پاها را به داخل شکم جمع مىکند و دست راست خود را به زیر بغل دست چپ و دست چپ را به زیر بغل دست راست خود مىبرد، آنگاه یک نفر دو دست این فرد را از پشت سر مىکشد.
زخمها و جراحات
براى درمان زخمهاى عمیق از جوشانده پیشاب پسربچه نابالغ استفاده مىشد، که با این روش جراحات عمیق نیز درمان مىشده و با پارچهاى پنبهاى را سوزانده و خاکستر آن را روى زخم مىپاشیدند.
گزیدگىها
مارگزیدگى
براى درمان مارگزیدگى کمى بالاتر از محل آسیبدیده را مىبندند. به محل گزیدگى تیغ مىزنند تا زهر خارج شود، سپس محل زخم را با سیر کوبیده شده و ماست مىبندند.
زنبورگزیدگى
به محل نیش زنبور شیره درخت انجیر مىمالند تا درمان شود.
پشهگزیدگى
محل نیش را با پنبهى آغشته به الکل مىمالند.
هارى
در گذشته اگر کسى را سگ گاز مىگرفت و دچار هارى مىشد، او را به محلى در نزدیکى قزوین مىبردند که آبى به نام هار داشت و بیمار را در آن آب شستوشو مىدادند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 131
سایر بیمارىها
وبا
ماست و سیر براى درمان وبا مفید است.
زردى
براى درمان این بیمارى، از شیرخشت استفاده مىشود که گیاهى خنک است البته باید کم استفاده شود.
مخملک
در شروع این بیمارى باید غذاهاى خنک استفاده شود، اما در اواخر، وقتى بیمار رو به بهبودى مىرود، باید گرمى بخورد، همچنین بوى غذا، به خصوص سرخکردنى، نباید به بیمار برسد.
راه افتادن کودک
اگر بچهاى دیر راه بیفتد، آب قلوه گوسفند را گرفته و آن را به زانوهاى بچه مىمالند تا زودتر راه بیفتد.
زبان بازکردن
براى بازکردن زبان بچه از تخم کبوتر استفاده مىشود که آن را خام مصرف مىکنند.
بیمارىهاى روحى
جنزدگى
فردى که جنزده شده باشد بىحس و حال است، از دهانش کف بیرون مىآید و دچار ناراحتى اعصاب و روان است براى درمان این فرد دعا مىگیرند و سرکتاب باز مىکنند.
افسردگى
اگر کسى دچار افسردگى باشد، براى درمان او از گوشت کبوتر استفاده مىکنند. از آنجا که کبوتر هیچگاه کسل و ناراحت نیست معتقدند که گوشت آبپز شده و یا کباب شده کبوتر افسردگى را از بین مىبرد.
چشمزخم و نظر قربانى
براى دفع چشم زخم رایجترین شیوه دود کردن اسفند است. که در حال دود کردن اسفند این شعر نیز خوانده مىشود.
اسفند دونه دونه | اسفند سى و سه دونه | |
اسفند بریز رو آتیش | سلامتى قوم و خویش | |
تخممرغ شکستن نیز براى رفع چشم و نظر کاربرد دارد. براى شکستن تخممرغ، ابتدا آن را آب کشیده و روى آن را با ذغال علامت مىگذارند، براى هرکسى که بیمار را دیده است یک علامت مىگذارند، و بعد سکهاى روى آن قرار مىدهند و با یک تکه از لباس فرد بیمار تخممرغ را پوشانده سپس فشار مىدهند تا بشکند.
استفاده از مهرههاى آبىرنگ که کوجى(koji) نامیده مىشود نیز، به خصوص براى کودکان، در دفع چشمزخم مفید است. علاوه بر آن براى دفع چشم زخم کودکان چوبى به شکل هفت یا دو شاخه
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 132
تیرکمان به اندازه تقریبا دو بند انگشت از چوب درخت داغداغان که در امامزادهاى است مىبرند و سوراخ کرده به گردن بچه مىاندازند.
باورها و اعتقادات
در شهرستان ورامین نذر و نیاز کردن و دخیل بستن به امامزادهها براى درمان و شفاى بیماران بسیار رایج است.
- اگر بچهاى به شدت بیمار شود و درمان او مشکل شود، نذر مىکنند که اگر بهبود یافت موهاى سرش را در سنى که خودشان تعیین مىکنند تراشیده و هموزن آن طلا یا پولى معادل طلا به حرم امام رضا یا حضرت معصومه ببرند.
- همچنین براى درمان بسیارى از بیمارىها مثل سرخک و آبلهمرغان چهار گوشه قرآن را آب زده و به بیمار مىدهند.
- تخممرغ شکستن نیز براى معالجه بیمارىها بسیار کاربرد دارد.
- اگر کسى روى بدنش زگیل مىزد، براى درمان تعداد زگیلها برنج یا گندم در یک مکان متروکه مىریختند.
در روستاى توچال اول ماه با جارویى روى زگیلها مىکشیدند و اعتقاد داشتند که با این کار نور ماه زگیلها را مىبرد.
و یا اینکه صدقهاى در تکهاى پارچه پیچیده و در راه قرار مىدادند تا زگیلها از بین بروند.
- براى بچهاى که راه نیفتاده مادر به پاى بچه قفلى مىبست و بچه را در گذر قرار مىدادند. معتقد بودند که اگر شخصى بیاید و این قفل را باز کند، بچه پاگشا مىشود و راه مىافتد.
- اگر بچهاى دیر به حرف مىافتاد براى اینکه زودتر به حرف بیاید، او را از بالاى بام به درون چادرشبى که عدهاى چهارگوشه آن را گرفته بودند مىانداختند.
- زمانى که در یک محلى اتفاقاتى بد مىافتاد و چند بار تکرار مىشد، اهالى محل جمع مىشدند و هر کدام یکى از وسایل آش را مىآورد، و با آن آشى مىپختند که بلا و مصیبت زودتر تمام شود به این آش، آش سرکوچه مىگویند.
بارورى و فرزندآورى
چلهبرى
در گذشته اگر زنى باردار نمىشد، معتقد بودند که به او چله افتاده است و باید چلهبرى کرد. چله در صورتى به زنى مىافتاد که زنى که تازه زایمان کرده و هنوز چلهاش سر نشده به دیدن تازهعروسى برود که او نیز چلهاش سر نشده باشد و یا این در جایى به هم برسند و همدیگر را ببینند که در این صورت چله مىافتد. اگر به تازهعروس چله بیفتد ممکن است بچهدار نشود و اگر به زن زائو چله بیفتد خودش یا
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 133
فرزندش بیمار مىشوند، که این در صورت شب چله با کاسه چلکلید، چهل بار آب بر سر بچه و زائو مىریختند تا چلهبرى و رفع خطر شود.
- براى چلهبرى زن نازا باید در حمام ده زن زائو از آب غسل زائو روى سر زن نازا بریزند تا چلهاش بریده شود و یا اینکه از روى کله سگ یا گربه مرده بپرد تا چلهاش بریده شود.
- راه دیگر چلهبرى این بود که نشانهاى را چهل بار در آب زده و آب آن را روى سر زن چلهدار مىریختند.
همچنین هنگامى که زن زائو و تازهعروس به هم برخورد مىکردند. براى اینکه چله به آنها نیفتد باید هریک سوزنى به چادر یکدیگر مىزدند.
سقط جنین و روشهاى جلوگیرى از آن
در گذشته اگر زنى قصد سقط کردن بچهاش را داشت حنا و یا زعفران مىخورد تا بچهاش سقط شود.
و اگر زنى نمىتوانست بچهاش را نگه دارد و چند بار سقط مىکرد، کلیدى به کمرش مىبستند تا کمرش را قفل کنند و دیگر بچه سقط نکند.
- علاوه بر آن زنانى که این مشکل را داشتند در طول دوران باردارى همیشه چادرى به کمر خود مىبستند.
زایمان
بعد از اینکه زنى زایمان کرد خوردن غذاهاى مقوى مثل کباب، تخممرغ، لبنیات، کاچى، و قیماقک بسیار مفید است. قیماقک نوعى کاچى است که با آرد برنج، شکر، زیره و روغن حیوانى درست مىشود.
- از گیاهان دارویى نیز خوردن گل گاوزبان، چهارگل، و قرص کمر براى زن زائو بسیار مفید است.
- علاوه بر آن براى درمان کمردرد و دلدرد و خونریزى زن زائو خوردن زیره و نبات بسیار مفید است. به نوزاد نیز در لحظه تولد (در گذشته تا یک روز) روغن حیوانى به همراه مقدارى شکر مىدهند. خاکشیر هم براى نوزاد مفید است.
زمانى که نوزاد به دنیا مىآید، سق بچه را با تربت کربلا و یا خرما برمىداشتند تا همیشه شیرینکام و باایمان باشد.
در این منطقه معمولا زائو را تا شب شش تنها نمىگذارند، چرا که ممکن است زائو و یا بچه را آل بزند. آل را موجودى بسیار بزرگ مىدانند که قد بلندى دارد و موهایش قرمز است، مردم معتقدند که آل اگر بالا سر زائود بیاید دستش را فشار مىدهد، زائو از حال مىرود و جگر زائو و یا بچهاش را مىبرد.
آل معمولا با تاریک شدن هوا مىآید، و خطر آمدن او در شب شش بیشتر است. در این شب قابله وارد اتاق زائو مىشد و حدود یک متر بالاتر از زمین روى دیوار از دم در خطى دور تا دور اتاق مىکشید تا به جاى اول برسد، و در این حال مىگفت: خیط مىکشم، بقیه زن مىپرسیدند براى کى؟ قابله جواب مىداد: براى مریم بچهاش و بقیه زنها مىگفتند مبارک باشد. قابله این جملات را چند بار تکرار مىکرد، که منظور از مریم حضرت مریم است.[1]
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص134
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 134
- در این شب براى جلوگیرى از آلزدگى چاقویى را زیر سر زائو قرار مىدادند و کف دست زائو و نوزاد حنا مىگذاشتند و یا دست نوزاد را با ذغال سیاه مىکردند، و سنجاقى به لباس نوزاد وصل مىکردند و یا موى بز را به دست زن زائو و نوزاد مىبستند.
- همچنین در این شب حتما باید یک مرد در خانه حضور داشته باشد.
- بعد از زایمان تا ده روز به خانهاى که زائو در آن است گوشت یا لباس نو نمىآورند. در حصار کلک بالا نوزاد را از حمام هفت تا چله به حمام نمىبردند، در چله او را به حمام مىبردند و آب چله بر سرش مىریختند و بر این باور بودند که بچه پس از حمام چله صبور و درد و مرض از او دور مىشود.
تعیین جنسیت جنین
جنسیت جنین را با کلهپاچهندرک و خمیر در شور انداختن تعیین مىکنند.
- اگر هنگام بازکردن کله پاچه آروارههاى گوسفند گوشت داشته باشد مىگویند بچه دختر است و مىگویند گیس دارد و اگر صاف باشد و گوشتى نداشته باشد مىگویند پسر است.
- خمیر در تنور انداختن به این صورت است که، یک تکه خمیر را گلوله کرده و در تنور اندازند، اگر خمیر ترک بخورد بچه دختر خواهد بود و اگر دراز شود، پسر است.
- راه دیگر این است که یک نفر از پشت سر روى زن باردار نمک مىریزد، بدون اینکه متوجه شود.
اگر زن به پشت لب خود دست بزند فرزندش پسر مىشود و اگر به موهاى خود دست بزند دختر مىزاید.
غذاهایى که بر جنسیت جنین اثر مىگذارد
- خوردن غذاهاى گرم در طول دوران باردارى باعث مىشود تا پسر بزاید و اگر زن غذاهاى سرد زیاد بخورد، دختر مىزاید.
- اگر زن باردار، در شکم اول از گوشت و غذایى بدش بیاید و پس از زاییدن نوزاد پسر شود، بار دوم اگر از همان غذا خوشش بیاید نوزاد او دختر خواهد شد.
- براى قوى و خوشگل شدن بچه خوردن خرما، گلابى، گردو، و خربزه مفید است.
نافبرى نوزاد
ناف نوزاد را با قیچى جدا مىکردند و سپس آن را گره مىزدند. براى بهبود ناف، از روزى آن، روغن حیوانى را با خاکستر مخلوط کرده و به ناف مىمالند.
ختنه
امروزه سن ختنه کردن پسران معمولا در دوران نوزادى است و اکثر خانوادهها تا زمانى که نوزاد سه روزه است او را ختنه مىکنند. اما در گذشته پسران را تا ده سالگى نیز ختنه مىکردند.
در گذشته ختنه همراه با ختنهسوران بوده که کسانى که به این مراسم دعوت مىشدند در حد وسیع مبالغى پول در دست بچه مىگذاشتند. ختنه را در گذشته سلمانى و یا دلاک محل انجام مىداده، و زمان
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 135
مناسب براى ختنه بهار است چون زودتر درمان مىشود و بهار علفجوش است. دلاک و یا سلمانى با کمک فرد دیگرى که طفل را نگه مىدارد و توسط لوله نى که شکافى روى آن داشته و با استفاده از یک میله چوبى کوتاه و یک تیغ ختنه مىکرده است. سپس زخم را شستوشو داده و پانسمان مىکند. تقریبا پس از سه یا چهار روز طفل خوب مىشود، دود پشگل گوسفند نیز براى التیام زخم مفید است.
خونگیرى
حجامت
بهترین زمان براى حجامت کردن فصل بهار است، که افرادى به نام حجامتگر به روستاها مىرفته و مردم را حجامت مىکردهاند.
بیشتر افراد مسن حجامت مىکردهاند، و فایده حجامت این است که خون کثیف را از بدن بیرون مىکشد. براى حجامت کردن ابتدا بادکش مىکنند این کار به وسیله یک استکان و یک تکه خمیر انجام مىشود، خمیر را روى قسمتى که مىخواهند بادکش شود مىگذارند و یک کبریت را روشن کرده و روى خمیر مىاندازند و سپس به سرعت استکان را روى آن قرار مىدهند و مىپیچند.
بعد از بادکش کردن قسمت مورد نظر را تیغ زده و مجددا استکان و خمیر را مىگذارند روى بدن، تا خون کثیف بیرون بیاید.
زالواندازى
بهترین زمان براى زالواندازى فصل بهار است. این کار را خود مردم انجام دادند و نیاز به فرد خاصى ندارد.
زالو را معمولا پشت کمر و یا روى لبها مىانداختند، و زمانى که خون را مىمکید، از بدن جدا مىشد و مىافتاد.
رگزنى
در فصل بهار اگر بوى گل سنجد به بچهاى برسد، آن بچه اصطلاحا بویى مىشود، و براى درمان او بهترین راه رگزنى است و این کار بیشتر در مورد این بیمارى انجام مىشود.
کسانى که به امور مختلف طب سنتى مىپردازند
از جمله کسانى که به طب سنتى مىپردازند مىتوان این افراد را نام برد:
سلمانىها
به جز اصلاح سر و صورت مردم کارهایى چون دندانکشى، ختنه، و حجامت نیز انجام مىدادند.
حمومى یا دلاک
نیز به جز کار در حمام، ختنه، و حجامت نیز انجام مىدادهاند. مزد سلمانى و حمومى در گذشته در روستاى فیلستان به این صورت بوده است: در قباى یک سال کار از هر خانواده 30 من گندم و 30 من جو دریافت مىکردهاند.
ماما یا قابله
وظیفهاش به دنیا آوردن نوزاد بوده است. روز حمام ده نیز ماما وظیفه دارد که زائو و نوزادش را حمام ببرد. دستمزد قابله در گذشته شامل یک کیسه حنا، یک قواره چادر یا پیراهن و یا روسرى بوده
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 136
که البته اگر خانواده از جنسیت نوزاد راضى بوده مژدگانى نیز دریافت مىکرده است. وسیله کار ماما در گذشته تنها یک قیچى بوده که آن را روى آتش حرارت مىداده و ضد عفونى مىکرده است.
باورها و اعتقادات
- اگر زنى دچار سختزایى و دیرزایى شود معتقدند که یک نفر که قدم سنگین دارد وارد خانه شده است.
- آل دست زائو را مىگیرد و فشار مىدهد، زائو از حال مىرود و بعد از چند ساعت به هوش مىآید.
- اگر زنى پسر مىزایید، براى اینکه رشته کار ادامه پیدا کند و بچههاى بعدى نیز پسر شوند، آش رشته مىپختند.
- اگر صورت زن در دوران باردارى لک و پیس داشته باشد، نوزادش دختر خواهد شد.
- اگر زن در دوران باردارى زیبا شود، پسر مىزاید.
- اگر زن در دوران باردارى تند و تیز باشد و کار کند، پسر مىزاید.
- براى زیبا شدن نوزاد در دوران باردارى روى سیب سوره حضرت یوسف مىخوانند.
- هنگام ماهگرفتگى، اگر زن باردار جایى از بدنش را دست بزند، همان جاى نوزادش ماهگرفته و قرمز مىشود.
- اگر جایى از بدن شخص چشمشور را بسوزانى چشمشورى او کم مىشود.
- براى اینکه جان افراد خانواده از چشمنظر افراد چشمشور در امان باشد بهتر است در خانه حیوانى (گوسفند، بز یا حد اقل مرغ) داشته باشى تا چشمزخم به آنها بخورد.[2]
- دست پزشک باید سبک باشد تا بیمار زودتر درمان شود.
- اگر زن حامله به مرده نگاه کند چشم بچهاش شور مىشود، براى رفع چشمشورى یا شخص را که نظر فرد چشمشور به اوست، تا شورچشمى به او اثر نکند فرد باید بیضه چپ خود را در دست گرفته بر زمین تف مىاندازد تا رفع شورچشمى شود.
- همچنین اگر کمى از خاک کفش شخص چشمشور بردارد و بخورد یا پشت سر او دو تخممرغ بشکنند اثر شورچشمى خنثى مىشود.
- اگر بر سر سگ یا گربه آب بپاشى زگیل مىزنى.
- در هنگام غروب آفتاب و یا شب نباید به عیادت بیمار رفت، بیمارىاش سنگین مىشود.
- به تن شخصى که سرخک گرفته است، لباس قرمز مىپوشانند تا دانههاى قرمز زودتر از بدنش بیرون بیاید.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 137
پیرانشهر
حسن سپهرفر شهرستان پیرانشهر یکى از شهرستانهاى استان آذربایجان غربى در شمال غربى ایران است. مرکز این شهرستان، شهر پیرانشهر است. این شهرستان یکى از پنج شهرستان کاملا کردنشین استان است.
پیرانشهر با شهرستانهاى نقده و اشنویه در شمال، مهاباد در شرق و سردشت در جنوب و عراق در غرب همسایه است. فاصله این شهرستان تا مرز عراق کمتر از پنج کیلومتر است. این منطقه از میراث فرهنگى بسیار غنى برخوردار است که یک بخش آن پزشکى سنتى است. در این مقاله نگاهى به این میراث (پزشکى سنتى) مىاندازیم.
جدول داروهاى گیاهى به تفکیک مناطق بررسىشده
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 139
پراکندگى داروهاى غیر گیاهى به تفکیک مناطق بررسىشده
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 140
بیمارىهاى روحى
براى درمان این نوع بیمارىها که در حوزه پژوهش به شت(s ?it) معروفاند به شیوههاى زیر عمل مىشد.
- در دو روستاهاى سوغانلو و قلعهتراش تکهاى فلز مس را در آتش گرم کرده پس داخل کاسه محتوى آبى که در بالاى سر بیمار قرار داشت مىانداختند. در اثر حرارت مس شکل هر چیزى که در آب نقش مىبست علت بیمارى را به همان نسبت مىدادند و بدین ترتیب دعاى مربوط به آن را مىنوشتند. در گردکشانه جگر یا قلوه کباب شده گرگ تجویز مىشد.
- اما آنچه بیش از همه در میان مردم مناطق حوزه پژوهش مشهود بود مراجعه به سیدى در روستاى باوله(b vele) است. طبق اطلاعات اخذ شده وى سؤالات مختلفى از بیمار کرده و بدین ترتیب با تشخیص بیمارى وى دعاى مربوط را نوشته به خود بیمار یا اطرافیان وى تحویل مىدهد. تنها توصیه وى این است که دعا را سوزانده و بیمار را در معرض دود حاصل از آن قرار دهند. در مواقعى همین عمل را خود سید بعد از نوشتن دعا انجام مىدهد. در هرحال گویند بیمار بهبود پیدا مىکند.[3]
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص140
بیمارىهاى جسمى
سوختگى براى درمان سوختگى سوتان(sut n) اعضاى بدن در مناطق حوزه پژوهش شیوههاى درمانى زیر به کار برده مىشود.
- در شهر پیرانشهر و روستاهاى کلهسیپان، شهر ستین و گردکشانه روغن بهدستآمده از زرده تخممرغ را روى عضو سوختهشده مىمالیدند. همچنین در شهر پیرانشهر مقدارى پوست انار خشکشده را کوبیده و به شکل پودر درمىآورند، سپس آن را با شیر ترکیب کرده روى شعله اجاق قرار مىدادند. داروى فوق
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 141
آنقدر مىجوشد تا قوام آید سپس مىتوان آن را با استفاده از پر مرغ برداشته و روى سوختگى مالید. یا در روستا کلهسیپان مقدارى از ریشه گیاهى به نام کما را با کمى شیر و دوده چسبیده به تیرهاى چوبى سقف تنور خانه ترکیب و روى سوختگى مىمالیدند.
قرار دادن مقدارى یخ یا برف و مالیدن خاکستر پوست سوختهشده روباه از دیگر روشهاى درمانى سوختگى در روستاى گردکشانههاست.
- گذاشتن مقدارى قاچ یا پوره سیبزمینى خام یا مالیدن کمى ماست روى سوختگى در این مناطق از دیگر روشهاى درمانى و التیام سوختگى است.
- مالیدن نفت سیاه یا خمیردندان یا استفاده از ترکیب خاکستر نى سوختهشده با زرده تخممرغ از روشهاى درمان سوختگى در روستاى سوغانلو است.
- در روستاى قلعهتراش علاوه بر مالیدن مقدارى نفت سیاه در صورت بهبودى نیافتن داروى ترکیبى زیر را به کار مىبردند.
چند دانه پشگل گوسفند را با میوه درختى به نام گلوان خوب ترکیب کرده و پس از برداشتن پوست محل سوختگى آن را روى موضع مىمالیدند.
- در روستا کوپر مقدارى خاکستر قامیش/ نى را با گیاهى به نام پورى شوکه(puray s ?oka) ترکیب کرده و بر محل سوختگى مىگذاشتند. همچنین مقدارى حنا را با زرده تخممرغ و برگ جاتره/ کاکوتى ترکیب کرده و روى موضع سوختگى قرار مىدادند.
- اما در روستاى شهرستین حنا را با آب ترشى ترکیب و روى محل سوختگى قرار مىدادند. همچنین در صورت بهبودى نیافتن یا به عنوان دارویى دیگر مقدارى شیرژ(s ?irez) مىمالند. یا داروى ترکیبى به نام قلقله ماستى(qolqola m sti) (ترکیب آرد و ماست) را تهیه کرده و بر محل سوختهشده مىمالیدند.
گلمژه
که در زبان کردى محلى باپوشکو(b pus ?kav) نامیده مىشود. به غیر از روستاى گردکشانه در سایر نقاط بررسىشده به چشم دیگر سرمه مىکشیدند تا چشم گلمژهدار حسودى کرده و دق کند.
بدین ترتیب، گلمژه ترکیده و بیمار بهبود مىیابد. اما در روستاى گردکشانه مقدارى خون که از الاغ زنده سفیدپوست کشیده شده باشد روى گلمژه مىریزند.
بواسیر
که بیواسیرى(biv siri) نامیده مىشود، در مناطق حوزه پژوهش به روشهاى زیر درمان مىشده است.
- در اغلب نقاط بررسىشده بیمار را از خوردن غذاهاى پرچرب، ترشى، شور و گوشت سرخکرده پرهیز داده و بیشتر غذاهاى آبکى مثل، سوپ، و حلیم، روغن، گوشت ماهى، و سیر در روستاى کلهسیپان تجویز مىشد.
- در روستاى سوغانلو ملاج سر بیمار را داغ مىزدند. یا معالجهگر پاشنه پاى خود را داغ کرده و بر کمر بیمار مىزد. اما در روستاى قلعهتراش مقعد بیمار را با آهن حرارت داده شده داغ کرده یا نعل اسب را گرم کرده و کف پاى بیمار قرار مىدادند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 142
در روستاى گردکشانه پزشک محلى توصیه مىکرد محل را با ادرار مادهگاو و یا شتر شستوشو دهند. یا پیه گاو را با زاج سفید و هلیله زرد کوبیده و شیاف کنند.
کرم روده
از جمله درمانهاى معمول در اغلب نقاط بررسىشده استفاده از ریشه یا برگهاى گیاهى به نام هلس(hals) است. طورى که در روستاى کلهسیپان ریشه گیاه فوق را درآورده، پس از شستوشو به همان حال مىخوردند. یا در روستاى سوغانلو ساقه همین گیاه را خام یا سرخکرده میل مىکنند. همچنین ریشه هلس را قطع و شیره تراوششده آن را با همراه تکهاى نان استفاده مىکردند. در روستاى قلعهتراش برگهاى هلس را خشک کرده، پس از سرخ کردن در روغن مىخوردند. یا در شهرستین برگهاى آن را در آب جوشانده و آب حاصله را پس از صاف کردن و سرد شدن میل مىکردند. در روستاى کوپر ریشه این گیاه را در آب جوشانده بعد در مقابل نور آفتاب خشک مىکردند. در صورت نیاز براى رفع کرم روده مجددا آن را به همراه کمى روغن و نمک به حدى مىجوشانند تا قوام آید سپس در صورت نیاز یک قاشق غذاخورى میل مىکنند.
خوردن گیاهى به نام مارواس(m rev s) در پیرانشهر و قلعهتراش از دیگر روشهاى درمانى کرم روده است. همچنین در قلعهتراش برگهاى گردو را خشک کرده و با برنج ترکیب مىکنند، سپس آن را پخته و مىخوردند. یا برگهاى گیاهى به نام استرلک(esterelk) را خشک کرده و موقع نیاز به همان شکل مىخورند.
- در روستاى کولیچ مقدارى شاهتره کوهى را جوشانده، سپس آب حاصله را از صافى عبور داده، پس از سرد شدن میل مىکنند. یا کشمش انگور سیاه را در صورت نیاز در آب جوشانده و آب حاصله را میل مىکنند.
- اما در روستاى گردکشانه خوردن یک کیلو تخم کدو به شکل خام و یک کیلو عسل، طى دو شب و دو روز از روشهاى درمانى کرم روده است. کلم، خرما، گردو، و انجیر نیز کشنده کرم هستند. یا مقدارى شکر سفید را با آب گرم ترکیب کرده و به بیمار مىخورانند. همچنین خوردن آب برگ کلم نیز براى دفع کرم روده کودکان نیز توصیه مىشود. با این حال پرهیز از خوردن شیر، ماست، پنیر، تخممرغ، پیاز و فلفل از جمله توصیههاى پزشک سنتى روستاى گردکشانه است.
خروسک
براى درمان این بیمارى که اصطلاحا کوخهرش(koxa ras ?a) نامیده مىشود شیوههاى درمانى زیر به کار برده مىشد. سابقا در شهر پیرانشهر خوردن شیر الاغ معمول بود. در حالى که در روستاى گردکشانه مقدارى از ریشههاى گل ختمى را جوشانده پس از اینکه از صافى عبور دادند روزى سه استکان میل مىکنند. همچنین بیمار باید از خوردن غذاهاى پرچرب و شیرین، گوشت گاو، پنیر، تخممرغ پرهیز کند.
اما اهالى روستاهاى کلهسیپان، سوغانلو و قلعهتراش براى درمان خروسک بیمار خود به چشمه کانى کوخه(k ni koxa) یا کوخرش(koxa ras ?a) در روستاى بادینآباد رفته و مقدارى از آب چشمه را به همراه خود مىآورند، شخصى که حامل آب است از مبداء (چشمه بادینآباد) تا مقصد نباید پشت سر خود را نگاه کند، پس از رسیدن به مقصد مقدارى از آب را مىخورد. در روستاى قلعهتراش علاوه بر خوردن
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 143
این آب انگور سیاه سردشتى را، که کشمش کردهاند، در آب مىجوشاندند پس از سرد شدن آبش را مىخورند. در روستاى کوپر تکهاى از پوست کدو را سوراخ کرده و به همراه مارى که از قبل آن را خفه کردهاند بر گردن بیمار آویزان مىگردند.
- در روستاى شهرستین پوست درخت گردو را در آب جوشانده پس از اینکه آن را از صافى عبور دادند، به محض سرد شدن مىخوردند. در روستاى کولیج درمانى براى این بیمارى پیدا نشد.
بند آوردن خونریزىهاى ناشى از بریدگى
در همه مناطق حوزه پژوهش مقدارى یونجه را جویده و به همان دو شکل روى محل بریده شده قرار مىدهند. در روستاى گردکشانه استخوان گاو یا لاکپشت را سوزانده و خاکسترش را روى بریدگى مىریختند. در کلهسیپان در صورت نبودن یونجه مقدارى از برگهاى گیاه موک(memuk) را کوبیده و روى محل خونریزى قرار مىدادند.
- در روستاى سوغانلو نیز مقدارى از برگهاى پونه وحشى را جویده و روى محل خونریزى قرار مىدادند. یا از ترکیب تعدادى گیاه محلى دارو و ضمادى به نام پردرمانه(pordarm ne) تهیه کرده و روى محل بریده شده قرار مىدادند. همچنین در روستاى قلعهتراش برگهاى گیاهى به نام بوگهنیوا(buge niva) را در آب جوشانده، پس از اینکه آبش را از صافى عبور دادند همین آب را روى بریدگى مىریختند. در روستاى کوپر نى مشتى از برگهاى گیاهان رقه(raqa) ، بوگنیوا(nuga niva) و مقدار رشکه(rakas ?a) یا همان کنجد را کوبیده و پودر کرده روى زخم گذاشته و با پارچه نخى بستند.
شاشبند
در شهر پیراشهر و روستاى کلهسیپان فردى را که دچار انسداد مجارى ادرار، شاشبند، مىشد داخل آبگرم مىنشاندند. در روستاى گردکشانه خوردن روغن و گوشت خرس تجویز مىشد.
- در روستاى کولیج براى درمان شاشبند شپش را وارد سوراخ آلت فرد مىکردند. در سوغانلو به فرد بیمار میوههاى آبکى همانند هندوانه مىدادند.
- در قلعهتراش آلت کودکان شاشبندشده را مىمکیدند. در روستاى کوپرمشتى از ساقه گیاه پسینجک کویل(pesinjke kevila) و کاکل گل پیغمبرى/ (گل گندم) را با هم ترکیب، پس از دم کردن در آب، چند استکان از آن مىخوردند. در روستاى شهرستین هم جوشانده مشتى از کاکل ذرّت را مىخورند.
[اسهال]
اسهال
را در شهر پیراشهر و روستاى کلهسیپان با خوردن دم کرده برنج (برنج نشسته) با ماست درمان مىکردند.
در گردکشانه براى درمان اسهال یک و نیم لیوان برنج صدرى را با دو استکان آب ترکیب کرده، پس از گذشت ساعاتى وقتى نرم شد آبش را مىخورند. یا مقدارى برنج گرده، رشته فرنگى، سیبزمینى زرد را به صورت کته پخته و به همراه ماست استفاده مىکنند. این ترکیب غذایى نه تنها براى درمان اسهال مفید است، بلکه براى بند آوردن خونریزى دوران قاعدگى زنان هم به کار مىرود همچنین در کوپر خوردن دوغ کشک یا ماست گوسفند و در شهرستین چاى خشک و ماست از دیگر روشهاى درمان اسهال است.
- در روستا کولیج به بیمار قاووت گندم برشته مىدهند.[4]
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص144
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 144
یبوست
در روستاى گردکشانه براى درمان یبوست مشتى از برگهاى گیاهى به نام سنامکى(san maki) را جوشانده و به بیمار مىدهند. یا گیاهى به نام هربوزان(herbuz n) را در هشت استکان آب ریخته و مىجوشانند، آنقدر که سه استکان باقى بماند. بعد میل کنند.
- در کلهسیپان براى چنین اشخاصى خوردن روغن حیوانى به همراه قند داغ تجویز مىشد. در کولیج خوردن شیر گاو یا میش معمول بود.
- در روستاى سوغانلو براى درمان یبوست به دو شیوه عمل مىشد: اول اینکه روده و شکم فرد را بدون اینکه غذایى خورده باشد با دستهاى آغشته به روغن ماساژ مىدادند. دوم یک قطره یا کمتر، از شیر گیاهى به نام حلقه تیز(halqa tiz) را داروى قند چکانده و به بیمار مىدادند. گفتنى است خوردن بیش از اندازه ذکر شده منجر به ایجاد اسهالهاى شدید مىشود.
در قلعهتراش مقدارى روغن را با کنجد ترکیب کرده و به پشت و شکم بیمار مىمالیدند. در کوپر از شیر گیاه همیشهبهار به شیوه (حلقه تیز) استفاده مىکردند. یا مقدارى روغن کرچک را با عسل ترکیب مىکردند و مىخورند. در شهر ستین شیر ریشه کنگر را مىخورند.
سردرد
بادکش انداختن بر پیشانى در پیرانشهر و کلهسیپان از جمله روشهاى درمانى معمول در ایام گذشته بود. مضافا در سایر نقاط بررسىشده حناى خیس شده در آب به پیشانى مىبستند، یا همین حنا را مواد دیگرى ترکیب کرده و به سر مىبستند. براى این منظور حنا را با مشتى از برگهاى جاتر(j ter) / کاکوتى و آب ترکیب کرده و روى سر مىبستند. اما آنچه بیش از همه در نقاط بررسىشده حوزه پژوهش گفته شد معالجه سردرد به شیوه زیر بود.
- سرکوت(sarkut) عنوان سردردى است که سر فرد به سویى افتاده باشد. در این موقع ابتدا زنان خبره درمانگر سوزنى را نخ کرده و ته آن را بر پیشانى فرد مىگذاشتند. بعد سر نخها را از پشت سر با هم اندازه مىکنند تا بلندى و کوتاهى آن را مشخص کنند. بدینترتیب هر چهار سوى سر بدین شیوه اندازه گرفته مىشود. هرکدام از نخها بلندتر باشد، باور دارند سر به همان سمت افتاده، لذا براى درمان باید سر را در جهت عکس آن یک دفعه به پایین کشید درمانگر براى این منظور دستمال چهارگوشى را بر سر بیمار مىاندازد، بعد دور سر را با دستمال دیگرى دو گره مىزند. آنگاه دوک پشمریسى/ تیغ تشى(tas ?i) را در میان گرهها قرار داده و پیچ مىدهد. بدین ترتیب، هم دستمال روى سر بیمار محکم شده و هم از شدت درد کاسته مىشود. وقتى دوک به اندازه کافى پیچ داده شد روسرى را از ناحیه گوشههاى آویزان شده گرفته و سر را در جهت مخالف افتادگى یک دفعه به پایین مىکشد.
- همچنین در روستاى کوپر علاوه بر موارد گفتهشده، مقدارى گوشت را در قابلمه بدون آب ریخته و روى آتش قرار مىدهند با سوختن گوشتها فرد مبتلا به سردرد باید دود آن را استنشاق کند.
- اما پزشک سنتى روستاى گردکشانه براى درمان سردرد داروهاى دیگرى را توصیه مىکند. طورى که مالیدن مقدار روغن ریشه زنبق، خوردن جوشانده برگ نارنج تلخ، گوشت قرمز کباب شده بر آتش، کلهپاچه، فندق، و شکستن تخم کدو از سادهترین روشهاى درمان سردرد هستند. همچنین مقدارى گل بنفشه را در آب جوشانده، سپس بیمار باید همه محتویات آن را بخورد. یا مىتوان نیم قاشق
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 145
غذاخورى روغن بادام تلخ را یک ساعت و یک شب قبل از غذا به همراه یک استکان آب ولرم میل کرد.
- در صورتى که سردرد با گرفتگى عضلات ناحیه گردن شروع شده و به شقیقهها و پیشانى پیشروى کند، یک پیاله زنجبیل هندى را با روغن شتر ترکیب کرده سپس به هر ناحیهاى که شروع اولیه درد از آنجا بوده شب هنگام مىمالند موجب التیام سردرد خواهد شد.
دنداندرد
داغ گذاشتن دندان با شیشه یا کشیدن آن با گاز (کلبتین) در حالتهاى خیلى شدید درد از معمولترین شیوههاى درمان در مناطق حوزه پژوهش در ایام قدیم بود. همچنین قرار دادن یک یا دو دانه میخک بر دندان معیوب از دیگر روشهاى درمانى است.
با وجود این در روستاى گردکشانه 200 گرم از گیاه دمیرتیکانى(damir tik ni) را کوبیده با نیم پیاله نمک دریا و دو کاسه آب مىجوشانند. داروى فوق باید آنقدر بجوشد تا سه استکان بماند. بعد فرد باید آن را غرغره کند.
در روستاى کلهسیپان مقدارى از پوست درختچهاى به نام تیرو(tiru) را کنده و روى دندان معیوب قرار مىدادند در صورت بهبودى نیافتن با این روش، دندان را با تکهاى شیشه گرمشده داغ مىزدند.
قرار دادن مقدارى لپه یا نمک روى دندان یا غرغره کردن با آب جاتر (کاکوتى) جوشاندهشده در روستاى کولیج از جمله روشهاى درمانى در ایام گذشته بود. مضافا برخى از افراد مقدارى ادرار گوساله نر را آنقدر مىجوشانند تا مایع غلیظى بر جاى بماند، سپس آن را روى دندان مىمالیدند.
یکى دیگر از درمانهاى معمول در روستاهاى سوغانلو، قلعهتراش، کولیج، و شهرستین استفاده از بذر گیاهى به نام غربانگ[5] است. براى این منظور آتشى روشن کرده، سپس کاسه آبى را در کنار آن قرار مىدهند. بعد مقدارى از بذرهاى این گیاه را روى خاکستر آتش ریخته و مىسوزانند. فرد باید دستمالى را بر سر خود انداخته، سپس دهان باز خود را و در معرض دود آن قرار دهد، در نتیجه کرمهاى دندان در آب کاسه خواهند افتاد. همچنین در روستاى سوغانلو قرار دادن مقدارى شو(s v) / زاج سفید روى دندان از دیگر روشهاى درمانى است.
گوشدرد
یکى از معمولترین روشهاى درمانى گوشدرد کودکان در همه مناطق حوزه پژوهش دمیدن دود سیگار به داخل گوش بود. همچنین در کلهسیپان و قلعهتراش یک برگ از کاغذ سیگار را پیچ داده، سپس داخل گوش کودک قرار مىدادند. در گردکشانه مقدارى از گل همیشهبهار را تر یا خشک کوبیده و آبش را در گوش مىریختند البته برگهاى گیاه خشکشده این گیاه را جوشانده پس از عبور دادن از صافى داخل گوش مىریختند. یا مقدارى میخک را به همراه زیره سیاه کرمانى (دود به یک) با هم ترکیب و مىجوشانند بعد آبش را پس از عبور دادن از صافى در گوش مىریزند. در پیرانشهر نیز زرده تخممرغ را گرم کرده و روى گوش قرار مىدادند. یا در کلهسیپان به جاى کاغذ سیگار از کاغذهایى که قندهاى عراقى را بین آن مىگذاشتند، استفاده مىکردند. اهالى روستاى کولیج مضاف بر دمیدن دود در
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 146
گوش در برخى موارد مقدارى کشک از همسایه گرفته، بعد آن را به سیاهى (دوده) زیر دیگ مىکشیدند، سپس کشک آغشته به دوده را روى گوش قرار مىدادند. یا در روستاهاى سوغانلو و کوپر مقدارى روغن را داخل پوست بیرونى پیاز ولرم کرده سپس در گوش کودک مىریختند. همچنین در شهرستین خرما یا کشمش را کوبیده و پشت گوش قرار مىدادند.
سرماخوردگى
براى درمان سرماخوردگى در روستاى کلهسیپان نوشیدن شیر گاو یا تهیه غذایى با بروش(barovs) (نوعى گندم قرمز باریکاندام) و فلفل از جمله روشهاى معمول درمان سرماخوردگى بود.
- در روستاى کولیچ مشتى از گیاهان وحشى همچون پنگ(peng) ، پونه، جاتره، و کاکوتى را جوشانده و مىخوردند. در قلعهتراش نیز، یا دم کرده زنجبیل و دارچین مىخوردند یا غذاى به نام شیلک(s ?ilaka) تهیه کرده و مىخوردند. این غذا معمولا از ترکیب فلفل تلخ، کاکوتى، برنج، نمک و روغن به مقدار کم تهیه مىشود.
- در سوغانلو نیز علاوه بر نوشیدن چاى دارچین یا چاى با فلفل از غذاى حلیم آب هم استفاده مىکنند.
براى تهیه این غذا مقدارى برنج را به همراه فلفل و کمى روغن در آب پخته و کته مىکنند.
بیرون(biru)
نوعى زخم پوستى قارچى است که ابتدا سرخ شده و به مرور ایجاد خارش مىکند. در نتیجه خاراندن، محل مزبور ترک برداشته و خونآبهاى از آن تراوش مىکند که نهایتا تبدیل به زخم مىشود.
- در گردکشانه براى درمان آن مقدارى زاج سفید را کوبیده با جوهر لیمو و کمى سرمه و حنا ترکیب مىکردند و بعد با افزودن مقدارى گریس به شکل پماد درآورده سپس روى زخم مىمالند.
- براى درمان آن در کلهسیپان به دو شیوه عمل مىشد. با این مهم که بیرو را در این روستا به دو نوع تر و خشک تقسیم مىکنند. بیروى تر را با مالیدن ترکیب مقدارى حنا و مغز گلوان(gelv n) (میوه درختى) روى آن معالجه مىکنند. اما براى بیروى خشک مقدارى وازلین روى آن مىمالند. اما در سوغانلو مقدارى از گیاهى به همین نام بیرو را در هاونگ کوبیده آبش را مىگیرند. سپس آب آن را از صافى عبور داده و با پنبه یا چوب کبریت روى زخم مىمالیدند. گفتنى است که استفاده از دستکش موقع مصرف آب گیاه بیرو الزامى است چرا که سوزاننده است. اما در قلعهتراش تکهاى از شاخه درخت گز را سوزانده روغن تراوششده از ته شاخه را با حنا ترکیب و روى بیرو مىمالند.
با اوصافى که گذشت اهالى روستاى کوپر در صورت مشاهده بیرو در بدن خود دست، صورت یا سر پیش سیدى به نام ملا محمد در خود روستا مىرفتند. وى مقدارى حنا را در کف دست خود گرفته و با آب دهانش آن را به شکل خمیر درآورده، سپس روى بیرو مىمالید.
زگیل
براى درمان زگیل/ بالوک(b luka) در حوزه پژوهش شیوههاى درمانى زیر را به کار مىبردند:
- در شهر پیرانشهر مقدارى روغن مار روى زگیل مىمالند.
- در گردکشانه دو نوع درمان براى از بین بردن زگیل گفته شد.
- مقدارى زنبق را با فضله گنجشک ترکیب کرده و بیست دقیقه روى زگیل قرار مىدهند.
- ابتدا مقدارى زاج را با نمک دریا مىکوبیدند. سپس روى زگیل را زخم کرده و داروى فوق را روى آن مالیدند. بعد کمى هم سرمه مىکشند.[6]
[1] جمعى از نویسندگان، پیام بهارستان، 1جلد، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1390 ه.ش.
[2] ( 1). تاریخ اجتماعى ورامین از ابتدا تا عصر پهلوى، امینى و رضوان، صفحه 23.
[3] جمعى از نویسندگان، پیام بهارستان، 1جلد، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1390 ه.ش.
[4] جمعى از نویسندگان، پیام بهارستان، 1جلد، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1390 ه.ش.
[5] ( 1). این گیاه را در روستاى کوپرگیاباند(giy band ) مىنامیدند.
[6] جمعى از نویسندگان، پیام بهارستان، 1جلد، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1390 ه.ش.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص147
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 147
اما آنچه بیش از همه در حوزه پژوهش در خصوص درمان زگیل گفته شد این بود که اهالى اغلب به قبرستانها رفته و شاخههاى درختى به نام تیرو(teru) ، که در برخى از نقاط داربالوک(dare b luka) نامیده مىشود، را پیچ مىدهند سپس هنگام مراجعت بدون اینکه به پشت سر خود نگاهى بیندازند از محل دور شده و به منزل باز مىگردند باور دارند با پوسیدن شاخههاى پیچ داده شده زگیل نیز پوسیده شده و خودبهخود خواهد افتاد.
- مضاف بر مورد یاد شده در روستاى کلهسیپان حشرهاى به نام آلى پلینگ را له کرده و آبش را روى زگیل مىزدند. یا در کولیج زگیل را از ریشه مىسوزانند. همچنین اهالى قلعهتراش و شهرستین به دعانویس مراجعه کرده و وى دعاى زگیل را بر هفت دانه جو و هفت دانه نمک مىخواند. سپس از فرد مبتلا به زگیل مىخواست آنها را در زیر خاک چال کند. بنا به اعتقادات مردم محل و سفارش دعانویس با پوسیده شدن جوها زگیل نز پوسیده و از بین خواهد رفت.
زردى
سابقا براى درمان این بیمارى که در اصطلاح محلى زردویى گفته مىشود شیوه زیر به کار برده مىشد. با این مهم که امروزه این نوع درمانهاى سنتى کنار گذاشته شده و افراد مبتلا به زردى به پزشکان و طبیبان عمومى مراجعه مىکنند. با این حال به غیر از روستاى گردکشانه که درمانى براى این بیمارى عنوان نشد در دیگر مناطق بررسىشده معمولترین درمان نگاهکردن فرد بیمار به ماهى درون کاسه آب بود. به این باور که زردى به چشمان ماهى منتقل شده و بدینترتیب ماهى در دم جان مىسپارد. مضافا در روستاهاى قلعهتراش و کلهسیپان فرد مبتلا به زردى چند عدد از ماهىهاى کوچک جویبارى را زندهزنده مىبلعید.
همچنین به غیر پیرانشهر و شهرستین و کلهسیپان در سایر مناطق بررسىشده مهره زردرنگى به نام زردویى بر گردن بیمار مىآویختند.
سرخک
و یا سورژ(sureza) از بیمارىهاى پوستى است که هر فردى در طول عمر خود یک بار به آن مبتلا مىشود. این بیمارى علائمى چون سردرد، تب و لرز، سنگینى پلک چشمها دارد. که مدت بهبودى آن از زمان شروع علایم نه روز به طول مىانجامد. طورى که در سه روز اول بیمارى بدن شروع به خارش مىکند. در سه روز دوم بثورات[6] کوچک سرخرنگى از بدن بیمار خصوصا ناحیه سینه بیرون مىزند که حاوى چرکاند.
در سه روز آخر بثورات آرامآرام پوست انداخته و از بین مىروند. استراحت در مکانى گرم و خوردن شیرینىجات از جمله درمانهاى این بیمارى بود. با وجود این امروزه اگر فردى مبتلا به سرخک شود از درمانهاى سنتى حکیمان قدیم خبرى نبوده و او را، نزد پزشکان شهرى مىبرند.
کله شاخ(kala sax) حجامت کردن
ساکنان مناطق حوزه پژوهش حدود ده الى بیست سال پیش براى درمان بیمارىهایى از قبیل باد سرخ، چشمدرد، و بیرون کشیدن خون به اصطلاح پیس(pis) ، کثیف،
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 148
حجامت مىکردند. این کار را معمولا مردان یا زنان خبره انجام مىدارند و معمولترین فصل انجام آن زمستان و یا بهار بود. با این مهم که در روستاى کوپر (کله شاخ) را در روزهاى چهارشنبه مىزدند. گفتنى است که محل حجامت روى بدن اغلب ما بین دو کتف پشت کمر یا پیشانى بود. براى انجام این عمل ابتدا محل مورد نظر را با شاخ توخالى گاو مکیده و خون را به سطح بدن مىرساندند، سپس با تیغ چند برش نزدیک هم و عمودى روى بدن ایجاد کرده و با مکیدن مجدد محل کله شاخ خون را به بیرون مىآورند. در روستاى کوپر براى التیام جاى تیغها مقدارى حنا مىمالیدند.
جراحات
براى درمان جراحات در روستاى گردکشانه مقدارى روغن زنبق سیاه روى عضو مالیده مىشد. و یا مقدارى هنزرود(han za rud) را کوبیده و روى محل پاشیدند.
کوفتگى
براى درمان کوفتگى در حوزه پژوهش به ترتیب زیر عمل مىشد.
- در شهر پیرانشهر، روستاهاى کولیج و کوپر در صورتى که عضوى از بدن فردى مخصوصا مچ و دستها حالت کوفتگى (جامام در اصطلاح محلى) پیدا مىکرد. براى التیام درد آن مقدارى از خاکستر گرم تنور را در پارچهاى گذاشته و به دور مچ دست مىبستند. مضافا در شهر پیرانشهر و روستاهاى سوغانلو، قلعهتراش نیز مقدارى تفاله گرم چاى تیلت(tilta) ، را براى درمان کوفتگى به کار مىبردند.
- بستن برگها گیاه مکوک/ شیرینبیان کوبیدهشده روى کوفتگى در پیرانشهر و روستاهاى کلهسیپان، کولیج، سوغانلو، قلعهتراش و کوپر از دیگر شیوههاى معمول درمان است با این مهم که در روستاى قلعهتراش برگهاى این گیاه را با ریشه جوشانده پس از اینکه قوام آمد به شکل ضماد استفاده مىکنند.
- در روستاى کولیج نیز مقدارى یونجه کوبیده و روى عضو قرار مىدادند یا در سوغانلو مقدارى آرد گندم را با کمى آب و روغن ترکیب کرده، پس از اینکه آن را گرم کردند دور مچ دست مىبستند. یا در روستاى گردکشانه مقدارى کتیرا گرم کرده، پس از اینکه نرم شد وى عضو مىبندند.
دررفتگىها
دررفتگىشانه
بنا به اظهارات شکستهبند محلى به دو شکل ایجاد مىشود. طورى که براى جا انداختن نوع ساده آن، شکستهبند کف یک دست خود را روى محل دررفته گذاشته و با دست دیگر خود، دست مصدوم را گرفته، به آرامى به سمت بالا حرکت داده و یک فشار آنى نیز به آن وارد مىکند.
- در دررفتگى نوع دیگر که شانه به پایین حرکت مىکند. شکستهبند پارچهاى را به شکل گویى به نام گلول(gulul) درآورده و زیر بغل فرد مصدوم قرار مىدهد. بعد دست وى را به پایین فشار مىدهد.
این در حالى است که پارچه گلولهشده را با دست دیگر خود محکم نگه داشته و همزمان آن را به بالا مىراند.
دررفتگى آرنج
براى درمان این دررفتگى شکستهبند انگشت شست خود را ما بین آرنج گذاشته و با دست دیگر ساعد مصدوم را به سمت بالا و روى بازو خم مىکند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 149
دررفتگى مچ دست
براى جا انداختن مچ دست ابتدا پارچهاى را دور مچ دست پیچیده سپس تختهاى ضخیم روى مچ گذاشته مىشود. بعد شکستهبند دستمالى را دور مچ قرار داده و یک گره به آن مىزند.
در این موقع تکه مفتول فلزى را زیر گره قرار داده و آرامآرام پیچ مىدهد، تا استخوانهاى دررفته مچ در جاى اول خود قرار گیرند.
توپى ران
براى این منظور فرد مصدوم به شکم روى زمین دراز مىکشد. شکستهبند توپى ران را با لمس کردن پیدا کرده و با فشار دو انگشت شست آن را به داخل فشار مىدهد.
کشکک زانو
معمولا کشکک به سمت جلو یا راست یا چپ جابهجا مىشود. اگر دررفتگى به چپ و راست باشد شکستهبند زیر زانوى مصدوم پارچه گلولهشدهاى گذاشته و زانو را به داخل پشت تا مىکند. این در حالى است که پاى خود را نیز روى پاى دیگر مصدوم قرار داده، سپس پارچه گلولهشده را از زانوى مصدوم بیرون مىکشد. با اتمام این مراحل تختهاى را کنار زانو قرار داده، بعد با دستمالى آن را گره زده و محکم مىکند. در این موقع مفتول فلزى را زیر گره دستمال گذاشته و آن را آرامآرام پیچ مىدهد.
استخوانهاى صورت پا
ابتدا شکستهبند از مصدوم مىخواهد پاى خود را عمود بر تختهاى به اندازه پاى انسان، که بخش میانى آن مقعر است، قرار دهد آنگاه شکستهبند بیمار را محکم گرفته و کف پاى خود را روى پاى دررفته وى قرار داده و مىفشارد.
فرورفتگى دندهها
در صورت بروز چنین حوادثى بنا به دستور شکستهبند بیمار به پشت خوابیده و کوزه یا تنگى را به دهان گذاشته و در آن مىدمد. شکستهبند پوست قسمت فرورفته را با دست گرفته و به بیرون و بالا مىکشد. سپس مقدارى چسب پارچهاى طبى روى قسمت صدمهدیده چسبانده و حدود یک هفته مىماند.
جا انداختن
دنبالچه کر رن جه(rerenga) اگر دنبالچه فردى به بیرون دررفته باشد شکستهبند با توجه به مهارت خود با فشار دو انگشت شست دست همان قسمت را به آرامى مىفشارد. اما اگر دررفتگى به پایین و داخل باشد، بدون اینکه شکستهبند انگشت در معقد کند، از قسمت بیرون و ته دنبالچه را گرفته و آن را به بالا مىکشد.
جا انداختن ستون فقرات
اگرچه این بخش از بدن بهلحاظ وجود نخاع حساستر است در صورتى که شکستهبند محلى توان جا انداختن مهرههاى ستون فقرات را داشته باشد بدینگونه عمل مىکند. ضمن اینکه مهره دررفته را با فشار انگشتان خود آرامآرام پایین مىراند از کنارهها نیز فشار وارد مىکند.
جا انداختن قوزک پا
براى این منظور ابتدا پارچه نسبتا ضخیمى روى پا پهن مىکند. بعد دستمالى را به پاشنه پا و روى قوزک بسته و گره مىزند. این عمل در حالى صورت مىگیرد که پاى مصدوم به سمت داخل و روى زمین خوابانده شده باشد. سپس گره دستمال را با مفتول فلزى آرامآرام پیچ مىدهد تا قوزک در محل اصلى و اولیه خود قرار گیرد.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ص: 150
- در همه دررفتگىها در صورتى که از زمان عضو دررفته چندین روز یا هفته گذشته باشد، چون محل را خون گرفته و کمى سفت شده است براى نرم کردن آن براى جا انداختن مقدارى خرماى هسته گرفته را با دنبه گوسفند ترکیب کرده و خوب مىکوبند. بعد این مرهم را یکى دو روز روى عضو دررفته مىبندند.
شکستگىها
شکستگىها اغلب بسته یا باز اتفاق مىافتد. در صورت بروز حادثه از نوع اول استخوان شکستهشده در داخل گوشت بدن مىماند. در حالى که در شکستگى نوع دوم استخوان گوشت بدن را پاره کرده و بیرون مىزند. در چنین مواقعى محل زخمشده بسته نمىشود.
معمولترین مرهم براى التیام هرچه زودتر عضو شکستهشده ترکیب زرده تخممرغ و روناس است.
طورى که این دو ماده غیر گیاهى و گیاهى را خوب با هم ترکیب کرده و روى پارچه متقالى خام یا آبندیده مىکشند، بعد محل شکسته را با آن مىبندند.
معمولا براى درمان شکستگىها پس از اینکه شکستهبند با توجه به سوابق تجربى خود قطعات و تکه استخوانهاى شکستهشده را با لمس کردن در جاى اصلى قرار مىدهد. آنگاه دور محل شکستگى را با مرهمى که از آن یاد شد بسته و براى ثابت نگه داشتن عضو دور تا دور آن را کارتن[6] قرار داده و با پارچه مىبندد.
با توجه به نوع شکستگىها التیام عضو معمولا در جوانان حدود یک الى دو هفته و در مورد افراد میانسال و پیر حدود بیست روز به طول مىانجامد. خارش و تورم عضو نشانه جوش خوردن استخوانها و بهبودى است همچنین در صورت بهبودى رنگ عضو به سوى سفیدى و رنگ طبیعى پوست گرایش پیدا مىکند.[6]
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شما هم می توانید با یک ثبت نام ساده
و ارائه کد ملی و ایمیل
ودریافت رمز عبور
از نرم افزارهای نورقم و نیز مجلات و
سایت های پژوهشی و
پایگاه های وابسته به مرکزتحقیقات نور
در کافی نت تخصصی نور قم
بطور رایگان استفاده نمائید.
ثبت نام درکافی نت نورقم برای کلیه محققان
آزاد و رایگان است .
----------------------------------------------------------------------------------------
قیمت نرم افزار کتابخانه ای :
طب اسلامی نور -نسخه 1/5
در دو حلقه دی وی دی
تا سال 1393 - یکصدهزار تومان
شامل : نهصدوپنجاه ویک
عنوان کتاب طب سنتی