معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم/سلام بر مسجدین/(تصویر وبلاگ:احمد دهقان نویسنده برجسته کشور) /روستای مسجدین کتابخانه نور دارد چه مطالبی برای شما مخاطبین عزیز جالب تر وخواندنی تر است گیاهان داروئی بهتر است یا مطلب طنز یا کتاب های کودک ؟/حسین نادری و دیگر دوستان در روستای مسجدین همدان از اینکه به وبلاگ های فرهنگی مسجدین تشریف آورده اید به شما دوست عزیز خیرمقدم می گویند!((نادری و رضایی جهاندار و فاتحی بیات))
صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 68479
تعداد نوشته ها : 17
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

ترجمه مکارم الاخلاق(میر باقرى) 
     فهرست مطالب   جلد اول

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 491

                                         مشکلات ژنتیکى در ازدواج فامیلى از منظر اسلام‏




نرم افزار
طب اسلامی نور1/5 و مطالعه کتاب های پزشکی

   فهرست مطالب نمونه  کتاب های طبی   و    نمونه مطالب نمونه کتاب  

     اطلاع رسانی جهت مطالعه کتاب و تحقیق در کتابخانه های دیجیتال 

              یا   امانت گرفتن کتاب   از کتابخانه ها     یا   خرید کتاب  


                        مکارم الاخلاق (ترجمه)

 ----------------------------------------------------------------------------------------------------- 

    

نویسنده: طبرسی، حسن بن فضل
موجود در کتابخانه های: علوم حدیث ؛ گنجینه روایات نور
ناشر: فراهانی
محل و سال نشر: تهران ؛ ۱۳۶۵


       انواع زنان و صفات و اخلاق آنان       

   

        و در اخلاق ستوده زنان

 

           و زنان سه دسته ‏اند:


                 ترجمه مکارم الاخلاق ؛ ج‏1 ؛ ص384

         

                 -------------------------------------------------


اخلاق زشت زنان‏

از امام صادق (ع): بیشتر دشمنان مردم مؤمن همسر بد است.

و پیغمبر (ص) بزنان فرمود: من سست ایمان و کم عقلى ندیدم 

که بیش از شما عقل مردان را ببرد.

و نیز فرمود: زنان عورت (ناموس) و گمراهند، 

عورت (ناموس) را با خانه و گمراهى را با سکوت بپوشید.

و فرمود: اگر زن نبود خدا بحقیقت پرستش میشد.

از امیر مؤمنان (ع): در آخر الزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست 

زنانى پیدا شوند، خیابان گرد، عریان، از دین بیگانه، دنبال فتنه‏ها 

و هوسباز و پیرو شهوت‏ها و شتابان به لذتها، حلال داننده گناهان 

و به دوزخ ابدى گرفتار.

از کتاب ریاض: پیغمبر (ص) فرمود: زن زشتى که بچه آرد 

بهتر است از زن زیباى نازا.

پیغمبر (ص) فرمود: زنى که از روى منت گذاشتن به شوهرش بگوید: 

تو از مال من مى‏خورى، اگر همه مالش را در راه خدا صدقه دهد

 از او پذیرفته نگردد تا وقتى که شوهرش از او راضى گردد.

پیغمبر (ص): به زنانى گذشت، ایستاد و فرمود: من ناقص دین و

 ناقص عقلى ندیدم که بیش از شما عقل مردان را بدزدد، و من دیدم 

که اکثر دوزخیان در قیامت شمایید، پس تا مى‏توانید بخدا تقرب جویید. 

زنى گفت یا رسول اللَّه نقصان دین و عقل ما چیست؟ 

گفت: اما نقصان دینتان از حیض است که مدتى از نماز و روزه محرومید

 و اما نقصان عقل شما در آنست که شهادت شما نصف شهادت یک مرد است.

و نیز فرمود: مى‏خواهید بدترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند: آرى. فرمود:

آن کس که در خانواده‏اش ذلیل و نسبت بشوهر عزیز (در دانه)؛ 

نازا، کینه‏ توز، ناپرهیزکار از بدى، در غیبت شوهر خودنما و خود آرا 

و عریان خوددار از او، نه سخن او را بشنود و نه فرمانش را ببرد، 

وقتى شوهر با او خلوت کند، چون شتر چموشى سرکشى نماید، 

نه عذرى از وى پذیرد و نه از لغزش او درگذرد.

پیغمبر (ص) سخنرانى فرمود که: مردم از گلها و سبزه‏هاى مزبله‏ ها بپرهیزید، 

پرسیدند مراد چیست؟ فرمود: زن خوشگل در خانواده بد.

و فرمود: بدانید که زن سیاه زائو بهتر است از زیباروى نازا.

از امام ششم (ع): اگر مرد زن را براى زیبائى و یا ثروتش بگیرد، 

از این هر دو محروم ماند و اگر براى دین و تقوایش بگیرد، 

خداوند مال و جمال نیز نصیبش گرداند.

از حسین بن بشار: به حضرت موسى بن جعفر نوشتم که من قوم و خویشى 

دارم از من (دخترم را) خواستگارى کرده ولى در او بدخویى است،

 فرمود: اگر بد اخلاق است با او ازدواج نکنید.

از حضرت صادق (ع): مردى به امیر مؤمنان (ع) از همسرش شکایت کرد، 

حضرت به سخنرانى ایستاد و فرمود: اى مردم بهیچ حال از زنان اطاعت نکنید، 

و آنها را بر مالى امین مگردانید، و تدبیر امر خود را بآنها وامگذارید، 

که اگر بحال خود واگذار شوند، به مهلکه‏ ها در آیند، 

که من آنها را در مقام خواستم چیزى بى‏ورع، و بهنگام شهوت ناشکیبا یافتم.

 اگر چه پیر شوند دست از کبر برندارند، و هر چند عاجز شوند

خود خواهى را از دست ندهند، اگر مختصرى از خواسته‏ هاشان را ندهى

 احسان بسیار را سپاس نگویند، خوبى را فراموش کنند، 

و بدى را نگهبانى نمایند، با بهتان ساقط گردانند، و بگردن کشى ادامه دهند 

و پذیراى شیطان باشند، بهر حال با آنها مدارا کنید،

 و بزبان خوش با آنها سخن گویید، شاید بنیک کردارى گرایند.[1]

--------------------------------------------------------------------------------------

ترجمه مکارم الاخلاق (میر باقرى)
 
     فهرست مطالب   جلد اول   


مقدمات تحقیق ..... ص : 3
بنام او گفتارى از ناشر: ..... ص : 3
رسالت ما ..... ص : 3
چاره چیست؟! ..... ص : 3
سپاس ..... ص : 5
مقدمه مترجم ..... ص : 9
قابل توجه ..... ص : 13
مقدمه مؤلف(صاحب مکارم الاخلاق) ..... ص : 15
باب اول اخلاق و شمایل و حالات نبى اکرم(ص) ..... ص : 21
فصل اول اخلاق و شمایل، و رفتار او با مجلسیان ..... ص : 21
فصل ثانى در شمه‏اى از احوال و اخلاق آن حضرت از کتاب الشرف النبى(ص) 

و غیر آن ..... ص : 30
(در تواضع و شرمگینى پیغمبر، ص) ..... ص : 30
در جود و سخاوت پیغمبر ..... ص : 34
در باره شجاعت حضرت(ص) ..... ص : 36
در علامت خشنودى و خشم آن حضرت(ص) ..... ص : 37
رفق و مداراى نبى اکرم با امت ..... ص : 38
در شوخى و خنده حضرت(ص) ..... ص : 42
در گریه پیغمبر(ص) ..... ص : 43
در راه رفتن پیغمبر(ص) ..... ص : 44
در قسمتى از احوال و اخلاق او(ص) ..... ص : 45
در(وضع) نشستن حضرت و دستور آداب جلوس باصحابش) ..... ص : 50
فصل سوم در توصیف اخلاق حضرت(ص) ..... ص : 53
فصل چهارم در توصیف اخلاق حضرت(ص): در آشامیدن ..... ص : 61
فصل پنجم در توصیف اخلاق حضرت در عطر و روغن مالى و جامه 

پوشیدن و غیر اینها ..... ص : 64
(در شستن سر) ..... ص : 64
در روغن مالى حضرت(ص) ..... ص : 64
شانه کردن حضرت(ص) ..... ص : 65
در عطر و بوى خوش پیغمبر(ص) ..... ص : 66
در سرمه‏کشیدن پیغمبر(ص) ..... ص : 67
در نگاه حضرت(ص) در آینه ..... ص : 67
در روغن مالیدن پیامبر(ص) ..... ص : 68
در لباس آن حضرت صلى الله علیه و آله ..... ص : 69
عمامه و عرقچین پیغمبر(ص) ..... ص : 69
چگونه لباس مى‏پوشید؟ ..... ص : 70
در انگشتر حضرت(ص) ..... ص : 72
در نعلین پیغمبر(ص) ..... ص : 73
در بستر حضرت(ص) ..... ص : 73
در خواب حضرت(ص) ..... ص : 74
دعاء حضرت در بستر خواب ..... ص : 75
آنچه بهنگام خواب مى‏فرمود: ..... ص : 75
آنچه پس از بیدار شدن مى‏فرمود: ..... ص : 76
در مسواک کردن پیغمبر(ص) ..... ص : 76
باب دوم در آداب تنظیف و پاکیزگى و سرمه‏کشیدن و روغن مالى

و مسواک ..... ص : 78
فصل اول: در تنظیف و پاکیزگى و امثال آن ..... ص : 78
خوشبویى ..... ص : 79
در باره بخور(تجمیر) کردن ..... ص : 84
در گل و گلاب ..... ص : 85
نرگس ..... ص : 86
در باره مرزنجوش ..... ص : 87
فصل دوم در سرمه‏کشیدن و روغن مالیدن ..... ص : 87
دعا وقت سرمه‏کشیدن ..... ص : 91
در روغن مالى ..... ص : 91
فصل سوم در مسواک ..... ص : 93
باب سوم در آداب حمام و آنچه مربوط به آن است ..... ص : 99
فصل اول در کیفیت دخول حمام ..... ص : 99
فصل دوم در پوشیدن عورت در حمام ..... ص : 107
فصل سوم در مالیدن روغن زیتون و آرد به بدن ..... ص : 109
فصل چهارم تراشیدن موى سر و عانه و زیر بغل ..... ص : 111
فصل پنجم در شستن سر با ختمى و سدر ..... ص : 116
فصل ششم نوره کشیدن ..... ص : 118
باب چهارم در ناخن گرفتن، و شارب زدن، و ریش را اصلاح کردن، 

و شانه زدن و نگاه به آینه و حجامت. و این باب در چهار فصل است:

 ..... ص : 122
فصل اول در ناخن گرفتن ..... ص : 122
فصل دوم شارب گرفتن و گرد کردن ریش و نگاه به مو(ى سر و صورت)

 ..... ص : 127
در ناخن گرفتن ..... ص : 127
اصلاح کردن ریش ..... ص : 128
در موى سپید ..... ص : 130
شانه زدن مو ..... ص : 131
بآینه نگاه کردن ..... ص : 131
فصل سوم در شانه زدن موى سر و صورت ..... ص : 132
فصل چهارم در حجامت ..... ص : 139
باب پنجم در خضاب و زینت، انگشتر، و متعلقات آنها ..... ص : 147
فصل اول در ترغیب نمودن به خضاب و فضیلت آن ..... ص : 147
فصل دوم خضاب کردن با رنگ سیاه ..... ص : 150
فصل سوم خضاب با حنا و وسمه(برگ نیل) و زردى و رنگ بستن 

بدست براى زنان ..... ص : 151
فصل چهارم(در کراهت خضاب براى جنب و حائض، و آنچه در باره ترک 

خضاب آمده و کراهت وصل مو) ..... ص : 157
در کراهت خضاب ..... ص : 157
زدن موى دیگران به سر مکروه است ..... ص : 160
فصل پنجم(در انگشتر و آنچه بآن مربوط است) ..... ص : 161
در انواع انگشترها و کراهت آن ..... ص : 161
انواع نگین براى انگشتر ..... ص : 164
در نقش انگشتر ..... ص : 169
چگونه انگشتر بدست کنیم؟ ..... ص : 174
در دعاء انگشتر بدست کردن ..... ص : 176
در نقش نگینى که براى هر دردى خوب است ..... ص : 176
فصل ششم در زینت و زیور زنان ..... ص : 177
در دستبندها ..... ص : 178
دندان طلا یا دندان دیگرى را در دهان نهادن ..... ص : 180
باب ششم در لباس و مسکن، و آنچه مربوط باین دو است ..... ص : 181
فصل اول در آراستن خود به لباس و کیفیت لباس پوشیدن و دعا وقت پوشیدن) 

در تجمل ..... ص : 181
در لباس عالى و قیمتى ..... ص : 183
در جامه زیاد ..... ص : 185
در دعاء وقت پوشیدن لباس ..... ص : 186
دعاء ..... ص : 192
فصل دوم(تا کردن جامه و شست و شوى آن) ..... ص : 194
فصل سوم(در پوشیدن انواع جامه رنگارنگ) ..... ص : 196
در لباس سفید ..... ص : 196
در لباس سیاه ..... ص : 197
در لباس زرد و زعفرانى ..... ص : 197
لباس معصفر ..... ص : 198
در لباس گلى و عدسى و کبود و سبز ..... ص : 200
فصل چهارم(در لباس خز و حله و غیر آن) ..... ص : 202
در لباس خز ..... ص : 202
در پوشیدن حله ..... ص : 204
پوشیدن حریر و دیباج ..... ص : 205
در پوشیدن قسى و غیر از آن ..... ص : 206
فصل پنجم(خودنمایى و تواضع با لباس کوتاه کردن و رعایت اقتصاد د

ر آن و پوشیدن لباس خشن) ..... ص : 206
تکبر و خود بینى با لباس فاخر ..... ص : 206
تواضع در جامه ..... ص : 209
در وصله زدن به جامه ..... ص : 214
در اقتصاد در لباس ..... ص : 216
در لباس پشمینه و خشن ..... ص : 217
فصل ششم(در کراهت لباس شهرت و لباس خالدار) ..... ص : 219
در لباس شهرت لباسى که انگشت نما کند ..... ص : 219
در مقنعه(روسرى) انداختن ..... ص : 220
در توشح شلوار ..... ص : 221
در جامه پشمى ..... ص : 221
شبیه شدن مرد به زن ..... ص : 222
در پوست سنجاب و غیر آن ..... ص : 223
فصل هفتم(در باره عمامه و عرقچین) ..... ص : 224
عمامه ..... ص : 224
در کیفیت عمامه گذاردن ..... ص : 226
دعا وقت عمامه گذاردن ..... ص : 227
در کلاه ..... ص : 227
فصل هشتم در پوشیدن نعلین ..... ص : 228
در استحباب نعلین پاشنه‏دار ..... ص : 230
در کراهت گره زدن بند نعلین ..... ص : 231
کیفیت نعلین بپا کردن ..... ص : 232
درباره بند کفش زمانى که بریده باشد ..... ص : 233
با یک لنگه کفش راه رفتن ..... ص : 233
در بیرون آوردن کفش وقت نشستن ..... ص : 234
فصل نهم(در مسکن و آنچه در باره آن جایز است و آنچه جایز نیست

 و متعلقات آن) ..... ص : 236
در مسکن وسیع و غیره ..... ص : 236
مقدار ارتفاع خانه ..... ص : 238
در آنچه وقت ساختن خانه مستحب است ..... ص : 240
در اسراف در ساختمان ..... ص : 240
در روبیدن منازل ..... ص : 240
موقع وارد شدن بخانه و خروج از آن ..... ص : 241
در بستن درها و غیر آن ..... ص : 241
در آنچه مربوط به مسکن است ..... ص : 242
فصل دهم(وسائل زینت و اثاث و فرش خانه و رعایت بى‏پیرایگى آن)

..... ص : 247
باب هفتم در خوردن و آشامیدن و آنچه بآن دو مربوط است. .....

 ص : 252
فصل اول(در فضیلت اطعام کردن و نیکى و احسان و روزه داشتن) .....


 ص : 252
فصل دوم(در آداب شستن دست و غیر آن) ..... ص : 262
فصل سوم(در آداب خوردن و آنچه بآن مربوط است) ..... ص : 266
فصل چهارم(در آداب آشامیدن و آنچه بدان مربوط است) ..... ص : 285
دعاهایى که براى وقت نوشیدن آب روایت شده ..... ص : 286
فصل پنجم(در آداب خلال کردن) ..... ص : 289
فصل ششم(آنچه در باره نان وارد شده) ..... ص : 292
در نان جو ..... ص : 293
در نان برنج ..... ص : 294
در نان ارزن ..... ص : 294
فصل هفتم(در منافع آبها) ..... ص : 295
در آب زمزم ..... ص : 296
در آب ناودان ..... ص : 296
در آب آسمان باران ..... ص : 297
در آب فرات ..... ص : 297
در آب نیل مصر ..... ص : 297
در آب سرد ..... ص : 298
در آب جوش ..... ص : 298
در نهى از زیاد آب خوردن ..... ص : 299
در ایستاده آب خوردن ..... ص : 299
در نهى از بلعیدن آب ..... ص : 300
فصل هشتم(در گوشت و آنچه بدان مربوط است) ..... ص : 300
در گوشت با شیر ..... ص : 302
در پیه ..... ص : 302
گوشت بره ..... ص : 303
در گوشت گاو ..... ص : 304
در گوشت گوسفند پروارى ..... ص : 305
در گوشت قرمه(خشک و مانده) ..... ص : 305
در گوشت مرغ ..... ص : 305
در گوشت کبک ..... ص : 306
در گوشت کبوتر قطا(طوقدار) ..... ص : 306
در گوشت غاز ..... ص : 306
در گوشت دراج ..... ص : 307
ماهى ..... ص : 307
در اسقنقور ..... ص : 308
در ملخ ..... ص : 308
در متفرق کردن ملخ ..... ص : 309
در تخم مرغ ..... ص : 309
در هریسه(حلیم) ..... ص : 309
مثلثه ..... ص : 310
کله ..... ص : 311
کباب ..... ص : 311
در پرندگان و تخم‏هاى حلال از پرندگان ..... ص : 312
در باره ترید ..... ص : 312
فصل نهم در حلواها ..... ص : 313
عسل ..... ص : 313
در خاک قبر حسین(ع) ..... ص : 316
در باره شکر(قند) ..... ص : 319
تمر خرما ..... ص : 320
فالوده ..... ص : 322
فصل دهم میوه‏ها ..... ص : 323
انار ..... ص : 324
به ..... ص : 326
سیب ..... ص : 328
انجیر ..... ص : 330
انگور ..... ص : 330
گلابى ..... ص : 332
اجاص(نوعى گلابى) ..... ص : 332
کشمش و مویز ..... ص : 333
عناب ..... ص : 334
سنجد ..... ص : 334
فصل یازدهم در سبزى‏ها ..... ص : 335
کدو ..... ص : 336
کاسنى ..... ص : 337
تره ..... ص : 339
ریحان کوهى ..... ص : 340
خرفه ..... ص : 341
جرجیر(تره تیزک) ..... ص : 342
کرفس ..... ص : 342
سداب(فیجن) ..... ص : 343
شلغم ..... ص : 345
تربچه ..... ص : 345
سیر ..... ص : 346
پیاز ..... ص : 346
کاهو ..... ص : 347
باقلا ..... ص : 348
بادنجان ..... ص : 349
هویج ..... ص : 350
خربزه ..... ص : 351
خیار ..... ص : 352
سیاه دانه ..... ص : 353
اسفند ..... ص : 354
فصل دوازدهم(در حبوبات) ..... ص : 355
ماش ..... ص : 355
حلبه ..... ص : 356
زیره ..... ص : 356
حمص ..... ص : 357
عدس ..... ص : 357
سنا ..... ص : 358
تخم شربتى ..... ص : 358
فصل سیزدهم پنیر و گردو(غذاهاى زبده) ..... ص : 359
نمک ..... ص : 359
سرکه ..... ص : 360
مرى غذاى بیات ..... ص : 362
زیتون ..... ص : 362
پونه و رازیانه و زیره و نمک و گردو ..... ص : 363
خردل زیره ..... ص : 364
سعد ..... ص : 364
اشنان ..... ص : 365
قاووت(سویق) ..... ص : 365
آرد جو ..... ص : 366
مغز جاورس گورس ..... ص : 367
سویق سیب ..... ص : 367
سویق عدس ..... ص : 367
شیر ..... ص : 368
در جویدن کندر ..... ص : 369
شام خوردن ..... ص : 370
کماة ..... ص : 371
خوردن پیاز با تخم مرغ و غیر آن ..... ص : 371
در گوشت خشک، و پنیر و طلع(غوره خرما) ..... ص : 372
باب هشتم در آداب نکاح و متعلقات آن ..... ص : 373
فصل اول(در رغبت به ازدواج و برکت و شومى زن) ..... ص : 373
فصل دوم(انواع زنان و صفات و اخلاق آنان) ..... ص : 378
در اخلاق ستوده زنان ..... ص : 378
اخلاق زشت زنان ..... ص : 384
فصل سوم(در کفو و همسر و نکته‏هایى از نکاح) ..... ص : 388
خطبه حضرت جواد هنگام تزویج دختر مأمون ..... ص : 393
فصل چهارم(در آداب زفاف و آمیزش و غیر از آن) ..... ص : 398
فصل پنجم(حق مرد بر زن و زن بر مرد) ..... ص : 408
اما حق مرد بر زن ..... ص : 408
حق زن بگردن شوهر ..... ص : 413
فصل ششم(در فرزند و آنچه مربوط به اوست) ..... ص : 418
در فضیلت فرزند ..... ص : 418
در طلب فرزند ..... ص : 428
فصل هفتم(در عقیقه و متعلقات آن) ..... ص : 433
فصل هشتم(در ختنه و متعلقات آن) ..... ص : 439
فصل نهم نقصانهایى در زنان ..... ص : 442
فصل دهم(در مهماتى در باره نکاح) ..... ص : 446
باب نهم(در آداب سفر و متعلقات آن) ..... ص : 458
فصل اول در سفر و اوقات خوب و بد سفر ..... ص : 458
فصل دوم(افتتاح سفر با صدقه و مانند آن) ..... ص : 463
برداشتن عصا ..... ص : 465
عمامه بستن و تحت الحنک ..... ص : 467
فصل سوم(مستحبات وقت رفتن بسفر) ..... ص : 468
دعاء وقت خروج ..... ص : 468
عوذه(پناه بردن بخدا) ..... ص : 472
آنچه وقت سوار شدن و در مسیر گفته مى‏شود ..... ص : 473
در تشییع و بدرقه ..... ص : 476
وداع ..... ص : 478
فصل چهارم اخلاق پسندیده در سفر و حسن معاشرت و رعایت حقوق دیگران و مدارا و رفاقت با همراهان ..... ص : 478
آداب سفر ..... ص : 482
بذل کردن توشه و جوانمردى در مسافرت ..... ص : 485
فصل پنجم(نگهدارى کالاى خود، و استخاره و حاجت خواستن)

..... ص : 488
(نگهدارى کالا) ..... ص : 488
استخاره براى تجارت ..... ص : 490
صبحگاه بدنبال کار و حاجت رفتن ..... ص : 492
فصل ششم(در آداب پیاده روى، و کراهت تنهایى در سفر و دعاهاى متفرقه)

..... ص : 494
در پیاده روى ..... ص : 494
تنها به سفر رفتن مکروه است ..... ص : 496
دعا براى راه‏گمکرده ..... ص : 498
دعا بهنگام مسکن گرفتن و فرود آمدن ..... ص : 499
دعا بهنگام بازگشت از سفر ..... ص : 500
دعا براى وقت ورود به شهر و دهى ..... ص : 500
دعاء در مسیر ..... ص : 500
سوار شدن کشتى ..... ص : 501
دعاء بر روى پل ..... ص : 501
به مسافر حج چه باید گفت؟ ..... ص : 502
فصل هفتم نگهدارى از حیوانات و حق آنها بر صاحبان ..... ص : 503
آنچه در باره شتر روایت شده ..... ص : 507
اسب و غیره ..... ص : 508
فصل هشتم در نوادر سفر ..... ص : 509
فهرست مطالب جلد اول ..... ص : 514
جلد دوم
باب دهم در دعا و آنچه مربوط به آن است. ..... ص : 1
(فصل اول در فضیلت دعا و کیفیت آن) ..... ص : 2
(در روایاتى که در فضیلت دعا آمده است) ..... ص : 2
(اوقاتى که در آن‏ها امید استجابت است) ..... ص : 9
(دعا وقت خواستن مطلب خود) ..... ص : 11
(مقدمات دعا) ..... ص : 13
(کسانى که دعایشان مستجاب مى‏شود) ..... ص : 17
(فصل دوم)(دعاهائى براى روز و شب) ..... ص : 21
(دعاهاى بامداد و شامگاه) ..... ص : 21
(دعاى صبحگاهى در وقتى که ترس از چیزى پیش آید) ..... ص : 23
(دعاء هر صبح و شام) ..... ص : 26
(دعاى مخصوص پس از نمازهاى واجب) ..... ص : 28
(دعاى دیگرى از نبى اکرم(ص) ..... ص : 32
(دعایى دیگر) ..... ص : 34
(دعایى دیگر) ..... ص : 35
(دعایى دیگر) ..... ص : 35
(دعایى دیگر) ..... ص : 36
(دعایى دیگر) ..... ص : 36
(دعایى دیگر) ..... ص : 37
(دعایى دیگر) ..... ص : 38
(دعایى دیگر) ..... ص : 39
(دعایى دیگر) ..... ص : 39
(سجده شکر) ..... ص : 41
(دعاهاى وقت خوابیدن و موقع بیدار شدن) اعمال وقت خواب ..... ص : 45
(ترس در شب) ..... ص : 49
(براى ترس از دزد) ..... ص : 49
(براى رفع احتلام) ..... ص : 50
(بیخوابى) ..... ص : 50
(دعاى دیگر) ..... ص : 51
(محفوظ ماندن از ویرانى و فرو ریختن ساختمان) ..... ص : 51
(براى حفظ گزش عقرب) ..... ص : 51
(دعاى دیگر) ..... ص : 52
(بیدار شدن از خواب) ..... ص : 53
(هر که خواهد براى نماز از خواب بیدار شود) ..... ص : 53
(دعا وقت بیدار شدن) ..... ص : 54
(دعائى دیگر) ..... ص : 56
(در بانگ خروس) ..... ص : 57
(دعا در دل شب) ..... ص : 58
(دعاى نماز وتر) ..... ص : 60
(دعاء حزین) ..... ص : 62
(دعا هنگام رفتن به بستر خواب) ..... ص : 64
(ورود به مسجد و گفتار در مسجد) ..... ص : 67
(چون رو بقبله کنى بخوان) ..... ص : 69
(دعا در وقت شنیدن اذان) ..... ص : 69
(دعا در وقت طلوع فجر) ..... ص : 70
(دعاء هنگام شنیدن اذان) ..... ص : 71
(دعا بین اذان و اقامه) ..... ص : 72
(دعائى دیگر) ..... ص : 72
(دعا بعد از سجده) ..... ص : 72
(در فضیلت نماز) ..... ص : 73
(ذکر بعد از فجر - بامداد) ..... ص : 75
(تعقیبات مخصوص نماز صبح) ..... ص : 76
(دعاى دیگر) ..... ص : 78
(ذکرهاى بعد از فجر) ..... ص : 82
(بیرون شدن از مسجد) ..... ص : 83
(بازگشت از مصلى) ..... ص : 84
فصل سوم(صلوات بر نبى اکرم(ص) و استغفار و ذکر و گریه) ..... ص : 86
(در تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر) ..... ص : 86
حمد گفتن(تحمید) ..... ص : 89
(تمجید و ثناء حق گفتن) ..... ص : 92
(تسبیح) ..... ص : 93
تهلیل(لا إله إلا الله) گفتن ..... ص : 94
(تکبیر و دیگر چیزها) ..... ص : 97
(در صلوات فرستادن بر نبى اکرم و اهل بیت او) ..... ص : 100
(استغفار و گریه) ..... ص : 102
(گریه) ..... ص : 107
فصل چهارم(چند نماز مهم) ..... ص : 113
(استخاره) ..... ص : 113
(نماز استخاره) ..... ص : 119
(نماز دیگر) ..... ص : 120
(نماز دیگر) ..... ص : 120
(نماز دیگر) ..... ص : 121
(نماز دیگر) ..... ص : 122
(نماز دیگر) ..... ص : 122
(نماز براى قرعه زدن به قرآن) ..... ص : 125
(حاجت خواستن) ..... ص : 126
(نماز حاجت) ..... ص : 126
(نماز دیگر) ..... ص : 127
(نماز دیگر) ..... ص : 127
(نماز دیگر) ..... ص : 129
(نماز حاجت) ..... ص : 130
(نماز دیگر) ..... ص : 131
(نماز براى طلب عفو) ..... ص : 132
(نماز براى رفع وسوسه) ..... ص : 133
(نماز استغفار) ..... ص : 134
(نماز کفایت) ..... ص : 134
(نماز براى کسى که گرفتار اندوه و ناراحتى است) ..... ص : 135
(نماز فرح) ..... ص : 135
(نماز مکروب و غمناک و گرفتار) ..... ص : 137
(نماز استغاثه بحضرت زهراء(ع)) ..... ص : 137
(نماز استغاثه) ..... ص : 138
(نماز غیاث و فریادرسى خواستن) ..... ص : 139
(نماز براى رفع بد حالى و ندارى) ..... ص : 139
(نماز مکروب و گرفتار) ..... ص : 140
(نماز یارى خواستن) ..... ص : 140
(نماز داد خواهى و انتقام خواستن«از پیشگاه حق») ..... ص : 141
(نماز براى یارى خواستن علیه ظالم) ..... ص : 141
(نماز دیگر) ..... ص : 142
(نماز عسرت و تنگدستى) ..... ص : 143
نماز براى امور مهم ..... ص : 143
(نماز براى مصیبت زده) ..... ص : 144
(نماز براى ازدیاد روزى) ..... ص : 144
(نماز براى بر طرف شدن فقر) ..... ص : 145
(نماز پدر براى فرزند) ..... ص : 146
(نماز فرزند براى والدین) ..... ص : 147
(نماز دیگر) ..... ص : 147
(نماز براى غناء و رفع فقر) ..... ص : 147
(نماز دیگر) ..... ص : 148
(نماز دیگر) ..... ص : 148
(نماز براى اداء قرض) ..... ص : 149
(نماز گرسنه) ..... ص : 150
(نماز براى جلب روزى) ..... ص : 150
(نماز حاجت دیگر) ..... ص : 151
(نماز شدت) ..... ص : 152
(نماز مظلوم) ..... ص : 153
(نماز دیگر) ..... ص : 154
(نمازهاى دیگر براى مهمات.) ..... ص : 154
(نماز دیگر) ..... ص : 155
(نماز براى خواستن فرزند) ..... ص : 155
(نماز ترس از ظالم) ..... ص : 157
(نماز کفایت) ..... ص : 157
(نماز براى تیز هوشى و قدرت حافظه) ..... ص : 160
(نماز براى حفظ قرآن) ..... ص : 160
(دعا و نماز براى پیدا شدن گمشده) ..... ص : 162
(دعا هنگام دیدن هلال) ..... ص : 163
(نسخه‏اى از یک رقعه و نامه) ..... ص : 163
(کلماتى پس از ختم قرآن) ..... ص : 164
(فصل پنجم)(دعاهاى نادره) ..... ص : 165
(دعا براى بدست گرفتن قرآن) ..... ص : 165
(دعا بعد از قرائت قرآن) ..... ص : 166
(دعائى که در آن اسم اعظم خداست) ..... ص : 167
(حاجت خواستن) ..... ص : 171
(از دعاهاى على(ع) براى حاجت) ..... ص : 171
(ایضا در طلب حاجت) ..... ص : 172
(در کارهاى مهم) ..... ص : 173
دعائى(دیگر) ..... ص : 173
دعائى(دیگر) ..... ص : 174
(بدهکارى) ..... ص : 174
(دعا براى رفع ظالم) ..... ص : 175
(دعائى دیگر) ..... ص : 176
(دعائى دیگر) ..... ص : 177
(دعائى دیگر) ..... ص : 177
(دعائى دیگر) ..... ص : 178
(طلب روزى) ..... ص : 178
(ترس) ..... ص : 178
(براى ترس از شیر بر جان و بر گوسفند خود) ..... ص : 179
(براى آنکه از سگها و درنده‏ها میترسد) ..... ص : 180
(فال نیک و بد زدن) ..... ص : 180
(آنکه از دزد میترسد) ..... ص : 181
(در خشم) ..... ص : 181
(ایضا در غضب) ..... ص : 182
(دعائى دیگر) ..... ص : 182
(در ترس و وحشت) ..... ص : 183
(در اندوه گذشته و آینده) ..... ص : 183
(در بلاء) ..... ص : 184
(در جنازه) ..... ص : 184
(در کار سخت) ..... ص : 185
(عافیت) ..... ص : 185
(گرفتارى و بلاى بزرگ) ..... ص : 187
(اسم اعظم خدا) ..... ص : 187
(رعد و صاعقه) ..... ص : 188
(باران) ..... ص : 188
(بادها) ..... ص : 188
(براى کشت) ..... ص : 188
(دعاء تنهائى) ..... ص : 189
(عطسه) ..... ص : 190
(فراموشى) ..... ص : 195
«باب یازدهم» آداب بیمار و علاج او و آنچه در این باره است ..... ص : 196
(فصل اول)(آداب مریض و عیادت‏کننده و علاج او) ..... ص : 196
(ثواب مریض) ..... ص : 196
(صبر بر بیمارى) ..... ص : 200
(عیادت بیمار) ..... ص : 202
(در معالجه بیمار) ..... ص : 208
(در وصیت) ..... ص : 209
(فصل دوم)(شفا طلبیدن از قرآن) ..... ص : 210
(سوره‏هاى قرآن و آنچه در باره آنها آمده) ..... ص : 211
(از آیات تهلیل قرآن شفا خواستن) ..... ص : 218
(تهلیل در قرآن شفاء همه بیماریهاست) ..... ص : 218
(براى تب و سر درد) ..... ص : 226
(دعا براى تب و غیر آن) ..... ص : 227
(ایضا براى تب) ..... ص : 227
(روایتى دیگر) ..... ص : 228
(مثل آن)(ایضا براى تب) ..... ص : 229
(مثل آن)(ایضا براى تب) ..... ص : 230
(دیگر)(ایضا براى تب) ..... ص : 231
(براى شفاء تب با لرز) ..... ص : 231
(براى رفع ربع - تبى که یک روز عارض مى‏شود و دو روز قطع مى‏گردد) .....

 ص : 232
(دعائى نظیر آن) براى رفع ربع ..... ص : 232
(براى رفع درد سر و درد شقیقه) ..... ص : 232
(نظیر آن)(براى رفع درد سر و درد شقیقه) ..... ص : 233
(نظیر آن)(براى رفع درد سر و درد شقیقه) ..... ص : 233
(براى درد سر) ..... ص : 234
(براى درد شقیقه) ..... ص : 234
(دردسر و غیره) ..... ص : 235
(نظیر آن)(درد سر و غیره) ..... ص : 235
(نظیر آن)(درد سر و غیره) ..... ص : 236
(درد شقیقه) ..... ص : 237
(درد چشم) ..... ص : 237
(نظیر آن)(درد چشم) ..... ص : 238
(و نظیر آن)(درد چشم) ..... ص : 238
(براى شبکور) ..... ص : 238
(براى شفاء درد گوش) ..... ص : 239
(براى برطرف شدن درد دندان) ..... ص : 239
(و نیز براى درد دندان) ..... ص : 240
(براى شفاء غده یا پیله دندان) ..... ص : 240
(و نیز براى درد دندان) ..... ص : 241
(و نیز براى درد دندان) ..... ص : 241
(براى خون دماغ) ..... ص : 242
(ایضا)(براى خون دماغ) ..... ص : 242
(زکام) ..... ص : 242
(براى وسوسه) ..... ص : 243
(براى درد قلب) ..... ص : 243
(دعائى دیگر) ..... ص : 244
(براى معالج تنگى قلب) ..... ص : 244
(براى شفاء درد سینه) ..... ص : 244
(براى بر طرف شدن درد شکم) ..... ص : 245
(دعائى دیگر) ..... ص : 246
(دعائى دیگر) ..... ص : 246
(براى درد پشت) ..... ص : 246
(براى رفع حبس بول) ..... ص : 246
(تعویذ براى درد رحم) ..... ص : 247
(براى آنکه گرفتار بول کردن در خواب است) ..... ص : 248
(براى سختى زادن زن) ..... ص : 249
(دعائى دیگر) ..... ص : 250
(و مانند آن)(براى سختى زادن زن) ..... ص : 251
(و مانند آن)(براى سختى زادن زن) ..... ص : 251
(و مانند آن)(براى سختى زادن زن) ..... ص : 252
(رقعه براى طحال) ..... ص : 252
(رقعه دیگر) ..... ص : 252
(براى درد قولنج) ..... ص : 253
(براى درد و پیچش معده) ..... ص : 253
(دعایى دیگر)(براى درد و پیچش معده) ..... ص : 254
(و نظیر آن)(براى درد و پیچش معده) ..... ص : 254
(و نظیر آن)(براى درد و پیچش معده) ..... ص : 255
(براى بواسیر) ..... ص : 255
(براى فلج و غیره) ..... ص : 255
براى جرب و دمل و قوه باه(گر، و اگزما) ..... ص : 256
(براى درد و ناراحتى) ..... ص : 257
(سفیدک) ..... ص : 257
(لکه‏هائى در پوست بدن غیر از پیسى) ..... ص : 257
(براى پیسى و جذام) ..... ص : 257
(زگیل) ..... ص : 258
(دیگر)(زگیل) ..... ص : 259
(دیگرى)(زگیل) ..... ص : 259
(براى عرق مدنى(رشته) ..... ص : 260
(براى صرع) ..... ص : 260
(براى گریه کودک) ..... ص : 260
(براى چشم زخم) ..... ص : 261
(و مانند آن) ..... ص : 261
(براى چرت زدن) ..... ص : 262
(براى فرارى و حیوان گمشده) ..... ص : 262
(براى شفاء هر بیمارى) ..... ص : 263
(مانند آن)(براى شفاء هر بیمارى) ..... ص : 264
(فصل سوم)(شفاء خواستن بوسیله صدقه و دعا و نماز) ..... ص : 265
(در صدقه) ..... ص : 265
(صدقه و دعاء) ..... ص : 266
(در باره دعاء) ..... ص : 267
(دعاء بیمار براى خود) ..... ص : 269
(دعائى دیگر) ..... ص : 270
(دعائى دیگر) ..... ص : 270
(دعائى دیگر) ..... ص : 271
(دعائى دیگر) ..... ص : 271
(دعاى دیگر) ..... ص : 272
(دعائى که بر بیمار خوانده مى‏شود) ..... ص : 272
(دعائى دیگر) ..... ص : 273
(دعائى دیگر) ..... ص : 275
(دعائى دیگر) ..... ص : 276
(دعائى دیگر) ..... ص : 276
(دعاء براى بیمارى فرزند) ..... ص : 276
(دعا براى دیگرى) ..... ص : 277
(مثل آن)(دعا براى دیگرى) ..... ص : 277
(و نظیر آن)(دعا براى دیگرى) ..... ص : 278
(دعاء براى خنازیر) ..... ص : 279
(دعاء براى درد چشم) ..... ص : 279
(دعاء براى سختى زادن) ..... ص : 280
(دعا براى سختى بول کردن) ..... ص : 280
(دعا براى درد زانو) ..... ص : 281
(دعا براى فلج و زمین گیر) ..... ص : 281
(در نماز) ..... ص : 282
نماز براى شفاء از هر بیمارى خصوصا سلعه) ..... ص : 282
(نماز براى همه بیماریها) ..... ص : 283
(نماز بیمار) ..... ص : 285
(نماز براى تب) ..... ص : 285
(و نیز)(نماز براى تب) ..... ص : 286
(نماز براى درد سر) ..... ص : 286
(نماز براى درد چشم) ..... ص : 287
(نماز براى نابینا) ..... ص : 287
(نماز براى درد گردن) ..... ص : 288
(نماز براى درد سینه) ..... ص : 288
(نماز براى قولنج) ..... ص : 288
(نماز براى درد پا) ..... ص : 289
(نماز براى لقوه) ..... ص : 289
(نماز براى بازگشت فرارى) ..... ص : 289
(نماز براى بازگشت گمشده) ..... ص : 290
(و نظیر آن)(نماز براى بازگشت گمشده) ..... ص : 290
(نیز براى گمشده و فرارى) ..... ص : 291
(براى آدم تبدار) ..... ص : 291
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 292
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 292
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 292
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 293
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 293
(دیگرى)(براى آدم تبدار) ..... ص : 294
(براى تب) ..... ص : 294
(فصل چهارم)(در تعویذها و حرزها براى بیماریها) ..... ص : 295
(رقعه براى تبها مخصوصا تبهاى روزانه) ..... ص : 295
(اخرى)(رقعه براى تبها مخصوصا تبهاى روزانه) ..... ص : 296
(دیگرى)(رقعه براى تبها مخصوصا تبهاى روزانه) ..... ص : 297
حرز پیغمبر(ص) به فاطمه(ع) و مخصوص بآن حضرت است. ..... ص : 297
(براى رفع تبى که چهار روز یک بار عارض مى‏شود) ..... ص : 298
(دیگرى)(براى رفع تبى که چهار روز یک بار عارض مى‏شود) ..... ص : 299
(براى تب) ..... ص : 300
(براى غب نوعى تب) ..... ص : 300
(رقعه‏اى براى تب) ..... ص : 300
(تعویذ براى همه دردها و بقولى درد دندان) ..... ص : 302
(حرز شب کلاه) ..... ص : 303
(رقعه دیگر براى سردرد) ..... ص : 304
(براى سردرد) ..... ص : 304
(براى درد شقیقه) ..... ص : 305
(براى درد چشم) ..... ص : 305
(دیگرى)(براى درد چشم) ..... ص : 306
(براى خون دماغ) ..... ص : 307
(براى درد دندان) ..... ص : 307
(و نظیر آن)(براى درد دندان) ..... ص : 308
براى درد دندان ..... ص : 309
(نیز براى دندان) ..... ص : 309
(و نظیر آن)(نیز براى دندان) ..... ص : 310
(براى درد شکم) ..... ص : 311
(درد خاصره) ..... ص : 311
(گازهاى معده) ..... ص : 312
(مغض و گاز معده) ..... ص : 312
(براى بیمارى شکم) ..... ص : 313
(براى درد شکم و دیگر دردها) ..... ص : 313
(براى اسهال خونى و صداى شکم زحیر) ..... ص : 313
(براى خنازیر) ..... ص : 314
(براى کسى که گرفتار بول کردن در خواب است) ..... ص : 314
(براى بیتابى) ..... ص : 315
(ایضا براى بیتابى) ..... ص : 316
(براى سختى زادن) ..... ص : 316
(و نظیر آن)(براى سختى زادن) ..... ص : 317
(و نظیر آن)(براى سختى زادن) ..... ص : 317
(و همچنین براى سختى زادن) ..... ص : 318
براى عرق مدنى(رشته) ..... ص : 318
(براى ورم و جراحت) ..... ص : 319
(براى زگیل) ..... ص : 320
(براى پیسى و کفگیرک) ..... ص : 320
(ایضا)(براى پیسى و کفگیرک) ..... ص : 321
(ایضا)(براى پیسى و کفگیرک) ..... ص : 321
(براى آبله) ..... ص : 321
(و نظیر آن)(براى آبله) ..... ص : 321
(براى عقرب و مار) ..... ص : 322
(دیگرى)(براى عقرب و مار) ..... ص : 322
(دیگرى)(براى عقرب و مار) ..... ص : 323
(براى مار) ..... ص : 323
(براى عقرب) ..... ص : 324
(براى پشه) ..... ص : 325
(براى گمشده) ..... ص : 325
(براى رهصة مرضى است در باطن چهارپا) ..... ص : 325
(در سحر) ..... ص : 326
(براى سحر) ..... ص : 328
(دیگرى)(براى سحر) ..... ص : 328
(براى چشم زخم) ..... ص : 329
(براى کسى که چشم زخم خورده) ..... ص : 330
(براى چشم زخم) ..... ص : 330
(فصل پنجم) در حرزها) ..... ص : 330
(حرز امیر مؤمنان(ع) ..... ص : 331
(حرز حضرت سجاد(ع) ..... ص : 332
(حرز حضرت رضا(ع)) ..... ص : 333
(حرز دیگرى از امیر المؤمنین(ع)) ..... ص : 334
(حرزى دیگر) ..... ص : 337
باب دوازدهم در نوادر ..... ص : 338
(فصل اول)(سخنانى در حقوق که از حضرت زین العابدین(ع) روایت شده)

 ..... ص : 338
«فصل دوم»(قسمتى از منهیات رسول اکرم(ص) ..... ص : 352
(فصل سوم)(وصیت نبى اکرم(ص) بعلى(ع)) ..... ص : 377
(فصل چهارم)(موعظه رسول اکرم(ص) به ابن مسعود) ..... ص : 412
(فصل پنجم)(وصیت رسول اکرم(ص) به ابى ذر رضى الله عنه) ..... ص : 448
(فصل ششم)(در اختیارات روزها) ..... ص : 493
(فصل هفتم)(خاتمه کتاب) ..... ص : 497

------------------------------------------------------------------------------

 

        ترجمه مکارم الاخلاق / ج‏2 / 420 / (فصل چهارم)

       (موعظه رسول اکرم(ص) به ابن مسعود) ..... ص : 412


           ای پسر مسعود:

 

  پس از من مردمى مى‏ آیند 


که غذاهاى لذیذ و رنگارنگ مى‏خورند، و بر مرکبهاى راهوار مى‏نشیند 

و خود را بزیورهائى که زنان‏ خود را براى شوهر آرایش میکنند مى‏آرایند

 و چون زنان‏ خودنمایى و تفرّج میکنند و زىّ و روش جبابره و قدرتمندان

 بخود مى‏گیرند، آنها منافقان این امت اسلامند، در آخر الزمان شراب 

مى‏نوشند، با نرد بازى مى‏کنند، بر مرکب هوسها سوارند، نماز جماعت 

را رها مى‏سازند از نماز شب و نمازهاى شبانه در خوابند و در شبها 

در پى افراط در لذت و دنیا میدوند خداوند میفرماید: (پس از خود 

نسلى بجاى نهادند که نماز را ضایع ساختند و از شهوات

 پیروى کردند و بزودى گمراهى و عذاب را دیدار کنند- مریم 60).


 -------------------------------------------------------------------------------

ترجمه مکارم الاخلاق ؛ ج‏1 ؛ ص373

باب هشتم در آداب نکاح و متعلقات آن‏

- در ده فصل‏

فصل اول (در رغبت به ازدواج و برکت و شومى زن)

از امام پنجم (ع)، پیغمبر (ص) فرمود: چرا مؤمن زن نگیرد که شاید

 خداوند باو فرزندى دهد که زمین را به‏ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏ سنگین سازد.

و پیغمبر (ص) فرمود: هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده،

 در باره نصف دیگر تقوى پیشه کند.

و نیز فرمود: در اسلام کاخى که در نزد خدا محبوبتر از ازدواج باشد

 بر افراشته نشده.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 374

و نیز فرمود: هر که (دین و) فطرت مرا دوست دارد باید به سنت 

من عمل کند، و یکى از سنن من نکاح است.

و نیز فرمود: هر که قدرت بر ازدواج داشته باشد، و ازدواج نکند از من نیست.

و نیز فرمود: روزى را از راه ازدواج بجویید.

از امام ششم (ع): هر که از ترس خرج و نفقه تزویج نکند بخدا 

بدگمان گشته که خداوند فرماید: «اگر فقیر باشند خداوند از عنایت 

خود بى‏نیازشان گرداند».

و پیغمبر (ص) فرمود: اى جوان ازدواج کن و زنا نکن، زیرا زنا ایمان

 را از قلب تو مى‏برد.

و فرمود: ازدواج کنید با زنان زیرا آنها براى شما سبب روزى هستند.

از امام صادق (ع) فرمود: بهترین واسطه‏گرى در ازدواج است تا خدا بین 

دو نفر حلال را جمع کند.

و پیغمبر (ص) فرمود: ازدواج کنید که من در قیامت بزیادى شما امت

 مى‏بالم، حتى اینکه کودک سقط شده؛ خشمگین بر در بهشت مى‏ایستد، 

باو مى‏گویند داخل‏

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 375

بهشت شو، میگوید: تا پدر و مادرم پیش از من وارد بهشت نشوند 

من وارد نخواهم شد.

و نیز فرمود: دو رکعت نماز زن دار بهتر است از یک شبانه روز عبادت

 عزب که روزش را روزه بگیرد، و شب را نماز بخواند.

و نیز فرمود: بدترین مردگان عزب‏ها هستند.

و نیز فرمود: اى جوانان، هر که قدرت بر ازدواج دارد ازدواج کند، که 

چشم را با حیا و دامن را پاک نگه میدارد، و هر که قدرت ندارد، بسیار 

روزه بگیرد که از نیروى جنسى میکاهد.

از امام ششم (ع): دو رکعت نماز همسردار بهتر است

از 70 رکعت نماز عزب.

از امام هفتم (ع): مردى خدمت امام باقر (ع) آمد و حضرت باو فرمود: 

همسر گرفته‏اى؟ گفت: نه، امام (ع) فرمود: دوست ندارم که همه 

دنیا از من باشد و یک شب بى‏زن بخوابم، و بعد فرمود: دو رکعت 

نماز همسر دار بهتر است از اینکه عزبى شب را نماز گزارد 

و روز را روزه دار باشد.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 376

از امام ششم (ع): مرد هر چه بیشتر زن دوست باشد ایمانش

 بیشتر است.

از آن حضرت: به زنان بسیار نیکى کنید.

و از آن حضرت: ازدواج کنید و طلاق مدهید که از طلاق عرش بلرزه آید.

و از آن حضرت (ع): ازدواج کنید و طلاق مدهید که خداوند زن 

و مرد عیاش و لذتجو را دوست ندارد.

و از آن حضرت (ع): از خاندان صالح همسر بگیرید که نطفه اثر (پنهانى) 

دارد (یعنى صفات و حالات والدین از راه نطفه بفرزند میرسد).

و از آن حضرت (ع): یکى از صفات انبیاء زن دوستى بود.

و از آن حضرت (ع): مؤمن بر سه چیز حساب کشیده نشود: غذایى

 که مى‏خورد، و لباسى که باید بپوشد و همسرى صالح که مددکار

 زندگانى او و وسیله حفظ عفت او باشد.

و از آن حضرت (ع): هر که از ترس فقر همسر نگیرد بخدا بدگمان است 

که میفرماید: «اگر فقیر باشند خداوند از فضل خود بى‏نیازشان سازد»

(نور آیه 33).

از نبى اکرم (ص): هر که خواهد که خدا را با حالت پاک و پاکیزه ملاقات کند،

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 377

با داشتن همسر صالح ملاقات نماید.

از حضرت زین العابدین (ع): هر که براى رضاى خدا و صله رحم 

همسر گیرد خداوند تاج شاهى بر سرش نهد.

از نبى اکرم (ص): هر که بتواند و همسر نگیرد از من (مسلمان) نیست.

از امام صادق (ع): هر که در حال قمر در عقرب ازدواج کند، نیکى نبیند، 

و روایت است که در آخر ماه ازدواج نکنید.

از نبى اکرم (ص): بهترین زنان امتم آنانند که مهرشان کمتر

 و صورتشان زیباتر است.

از حضرت صادق (ع): از مبارکى‏هاى زن، کمى نفقه و آسان زاییدن اوست، 

و از شومى زن پر خرجى و سخت زائى اوست.

و از آن حضرت (ع): در سه چیز شومى است: زن، چهارپا، خانه.

اما شومى زن زیادى مهر و سختى زایمان اوست. 

و اما شومى چهارپا: چموشى و کم‏زایى اوست، 

و اما شومى خانه: کوچکى و بدى همسایه‏ هاى آن است.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 378

و روایت است که از برکت زن کمى مهر و از شومى او زیادى مهر است.

از نبى اکرم (ص): کبود چشمان را ازدواج کنید که پر برکتند.

و امام (ع) فرمود: شومى در میان (بعضى) زن‏ها و اسب‏ها 

و خانه‏ ها وجود دارد.

فصل دوم (انواع زنان و صفات و اخلاق آنان)

در اخلاق ستوده زنان‏

از امام ششم (ع): زنها چهار نوعند:

ربیع مربع‏

(بهار چهار شانه) و

جامع مجمع‏

(جامع خوبى‏ها)،

کرب مقمع‏

(بد اخلاق)،

غل قمل‏

(پوست خشکیده). اما ربیع: آنهایند که یک فرزند 

در بغل و یکى در شکم دارد (یعنى ولود، و بچه‏ زاست).

جامع مجمع‏

: آنکه پر خیر و پاکدامن است. و

کرب مقمع‏

: آن زن که با شوهر بد خواست، و

غل قمل‏

: زنى است که غل قمل را ماند، و آن ریسمانى است 

از پوست که بر گردن اسیر افکنند و چون خشک مى‏شود گردن

 را مى‏خورد و مى‏ساید، و این مثلى است براى‏

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 379

کسى که جز نکبت و زیان ندارد.

داود کرخى به امام ششم (ع) گفتم: همسرم که همسر موافقى

 بود وفات یافت و مى‏خواهم زن دیگر بگیرم، فرمود: بنگر و دقت کن 

که خود را بکجا مى‏افکنى، و چه آدمى را شریک مال خود میسازى.

 و بر دین و اسرار و امانات خود مسلط مى‏سازى و اگر ناچارى

 زن بگیرى زنى خوب و خوش اخلاق بگیر:

«بدان که زنان بصفات مختلفند، بعضى سودمند و نافعند و بعضى 

چون ماهند بوقت نور افشاندن، و بعضى تاریکى و ظلمتند 

پس هر که به زن نیک دست یابد خوشبخت است، 

و هر که مغبون گرد رشته زندگیش گسیخته است».

و زنان سه دسته‏اند: زن بسیار بچه آور، با محبت، که شوهر را

 بر دین و دنیایش کمک است. و زنى که عقیم است، نه زیبایى دارد 

و نه خوشخویى، و نه شوهر را به کارى نیک کمک مى‏باشد، و سوم 

زن زیاد غرولند کن، پرسه زن و بیرون رو، عیب جو، زیاد را کم 

شمرد و کم را نپذیرد.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 380

امیر مؤمنان (ع) فرمود: زن بزرگ چشم، گندم گون، بزرگ کپل،

 چهارشانه بگیر و اگر چنین زنى را نخواستى صداقش و مهرش با من.

از امالى صدوق از امام (ع): عقل زنان در زیبائى آنهاست،

 و زیبائى مردان در بسیارى عقل آنها، پیغمبر وقتى مى‏خواست

 زن بگیرد، یکى را میفرستاد او را ببیند و مى‏فرمود: گردنش را 

بو کن که اگر آن خوشبو باشد بویش خوب و طیب است .....

از زین العابدین (ع): 

پنج چیز است که هر کس یکى از آنها را فاقد 

باشد زندگیش همواره ناقص و عقلش زائل، 

و دلش گرفتار خواهد بود: 

اول سلامتى تن، دوم و سوم وسعت روزى و خانه، 

چهارم انیس موافق یعنى فرزند و همسر صالح، پنجم:

یعنى آنکه شامل همه این خصلت‏ه است، آسایش.


و نیز فرمود: هر که خواهد زن بگیرد، از موى او نیز بپرسد همان طور 

که از زیبائیش مى‏پرسد، که موى یکى از دو قسمت زیبائى است.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 381

و فرمود: بهترین زنان آنست که: خوشبو، و طباخ (خوش غذا) 

خوبى باشد، اگر خرج کند در راه صحیح و خوب خرج کند، 

و اگر امساک نماید بروش صحیح باشد.

و این گونه زنان از عمال الهى هستند و عمال خدا پشیمانى، 

و نکبت نخواهند داشت.

از امام صادق (ع): بهترین زنان آنست که اگر خشمگین شود 

بشوهر گوید دست من در دست تست (یعنى اختیار من با تست)

 به بستر خواب نخواهم رفت تا از من راضى شوى.

پیغمبر (ص) فرمود: مى‏خواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند 

آرى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنان آنست که بچه زیاد مى‏آورد 

و با عاطفه و محبت و عفیف و پوشیده باشد، در خانواده‏اش عزیز 

و محترم، و براى شوهر متواضع و فروتن باشد. با شوهر شوخ و 

مزاحگر و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.

به سخن شوهر گوش فرا دهد، و فرمانبردارى نماید، در خلوت 

خود را براى او بیاراید و چون مردان ترک زینت ننماید.

و فرمود: هیچ مردى بعد از اسلام نفعى بالاتر از همسر مسلمان عایدش

 نشد که چون به او بنگرد مسرور گردد، و چون به او فرمانى دهد اطاعت 

نماید، و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ نماید.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 382

مردى بمحضر پیغمبر (ص) آمد و گفت: یا رسول اللَّه! همسرى دارم که 

چون بخانه میروم به پیشبازم مى‏آید و وقتى بیرون میروم 

بدرقه‏ ام مى‏نماید، و اگر مرا غصه‏دار بیند؛ مى‏گوید: غم مخور، 

که اگر غم روزى مى‏خورى؛ خداوند آن را بعهده گرفته. و اگر براى آخرت

 غم دارى و فکر میکنى خداوند بر فکر و غم تو بیفزاید، پیغمبر (ص)،

 فرمود: او را بشارت بهشت ده، و به وى بگو که تو یکى از عاملان 

خداوندى و در هر روز پاداش 70 شهید براى تو خواهد بود.

و در حدیثى است که فرمود: خداوند عمالى دارد که این زن یکى 

از آنهاست، و نصف اجر شهیدى را دارد.

از امام صادق (ع): خیرات الحسان (در سوره الرحمن)

 از زنان دنیا هستند، که از حور العین زیباترند.

و از آن حضرت: شجاعت در خراسانیها، و قدرت جنسى در مردم بربر

 و سخاوت و حسد در عرب است، پس براى نطفه‏هاى خود 

(همسر مورد نظر) انتخاب کنید.

و از آن حضرت: حیاء ده جزء است: نه جزء آن در زنان است 

و یک جزء در

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 383

مردان. زن چون حیض بیند یک جزء آن را از دست میدهد، 

و چون شوهر کند جزء دیگرش برود و چون بکارتش ازاله شود 

جزء دیگرى از حیائش برود، و پنج جزء آن بماند، و اگر به گناه 

(زنا) آلوده گردد و بفساد گراید همه حیاء او زائل شود، ولى

 اگر عفت خود را نگهدارد، پنج جزء آن باقى بماند.

از امیر المؤمنین (ع): هر که جماع (خوب) خواهد؛ زن کوتاه قد 

و چهار شانه، گندمگون بگیرد، و اگر لذت نبرد مهرش بعهده من است.

از جابر، پیغمبر (ص) فرمود: اگر زن پنج نماز خود بگزارد و روزه رمضان 

را بگیرد، و دامن از زنا نگهدارد، و شوهرش را اطاعت نماید، از 

هر درى که بخواهد به بهشت در آید.

و نیز فرمود: هر زنى که شوهرش را بر حج و جهاد و طلب علم 

یارى کند، خداوند به او پاداش زن ایوب دهد.

از امام صادق (ع): پیغمبر (ص) فرمود: بهترین زنان امتم زیباترین

 و کم‏ مهرترین آنهاست.[1]


[1] طبرسى، حسن بن فضل - مترجم: میرباقرى، سید ابراهیم، 

ترجمه مکارم الاخلاق (میر باقرى)، 2جلد، فراهانى -

 تهران، چاپ: دوم، 1365 ه.ش.




------------------------------------------------------------------------------

-----------------------------------------------------------------------------

------------------------------------------------------------------------------

-----------------------------------------------------------------------------




                   زنان سه دسته ‏اند:


    زن بسیار بچه آور، با محبت،


که شوهر را بر دین و دنیایش کمک است.

....................................................................................
 

در رابطه با علت شیوع بیماریهاى ارثى در نوزادان حاصله از ازدواجهاى قرابتى،

مى ‏توان گفت: امکان این که اعقاب یک شخصى که ژن معیوب دارد، 

داراى این ژن باشند، بیشتر است. مثلًا شخصى که یک ژن معیوب از پدر بزرگ پدرى خود

به ارث برده و با فرزند عمو یا عمّه خود ازدواج مى‏کند، 

به احتمال یک هشتم، فرزندش ناقل همان ژن مى ‏شود 

و در نتیجه امکان ابتلاى فرزندانش زیاد است.

اسلام در بعضى موارد، ازدواج قرابتى و فامیلى را نهى و در جاى دیگر آن را 

تجویز مى‏کند و حتّى امتیازاتى نیز بدان مى‏دهد. در کتاب بسیارى

از فقها و از جمله مسالک شهید ثانى، باب نکاح،

این دو حدیث از نبى گرامى نقل شده است:


آنکه براى خدا و رعایت صله رحم با خویشاوند ازدواج نماید،

پررودگارش او را به تاج پادشاهى مفتخر مى‏گرداند.[1]

آمیزش قرابتى نکنید با خویشاوند نزدیکتر که فرزند ایجاد شده یا معیوب است یا نحیف.[2]

از جمع این دو حدیث، چنین بر مى‏آید که نبى گرامى

               ازدواج فامیلى

 را به شرط رعایت مقرّرات موجود در 

                سیستم اسلامى

 و به شرط آنکه بیمارى ارثى در فامیل نباشد،

بسیار پسندیده و نیک و ثمربخش مى‏ دانند و در غیر این صورت از آن نهى مى‏کنند.

-------------------------------------------------------------------------

- پیامبر اکرم (ص):" قال اللهم انى اعوذ بک من جهد البلهاء قالوا: ما جهد البلهاء یا رسول اللّه؟ قال: قله المال و کثره العیال"

فرمود: خداوندا پناه مى‏برم به تو از کوشش ابلهان. پرسیدند یا رسول اللّه، کوشش ابلهان چیست؟ فرمود کمى ثروت و زیادى اعضاى خانواده (5).

2- پیامبر اکرم (ص):" قله العیال احد الیسارین و کثره العیال احد الفقرین"

کمى فرزند یکى از دو راه سعادت است و بیشى فرزند یکى از دو راه فقر و تیره‏روزى (3).

3- حضرت على (ع):" الفقر، هو الموت الاکبر و قله العیال احد الیسارین. التقدیر 

نصف العیش ما عال امر و اقتصد."

فقر و ندارى مرگ بزرگى است و کمى اعضاى خانواده یکى از دو راه خوشبختى، 

تنظیم خانواده نیمى از رفاه است. مردى که میانه‏روى کند بر او فشار وارد نمى‏شود.

4- امام صادق (ع):" قله العیال احد الیسارین"

کمى فرزند یکى از دو راه خوشبختى است (3).

نتیجه ‏گیرى:

با توجه به اینکه در میان آیات و احادیث اسلام، هم شواهدى مبنى بر موافقت اسلام

با تشویق موالید وجود دارد و هم دلیلى دال بر موافقت اسلام با تحدید موالید 

دیده مى‏شود و هم‏چنین با در نظر گرفتن این نکته که اسلام در بسیارى از موارد

روش میانه‏روى را اتخاذ مى‏کند (کونوا امة وسطا). از روى شواهد و قراین

دیگر مى‏توان استنباط

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏اول، ص: 189

نهایى از نگرش اسلام را این‏چنینى برآورد کرد که اسلام با نظریه" جمعیت متناسب"

و یا" حد مطلوب جمعیت" موافق است. (6)

 

                        زنان سه دسته ‏اند:

    زن بسیار بچه آور، با محبت،

که شوهر را بر دین و دنیایش کمک است.


و زنى که عقیم است، نه زیبایى دارد و نه خوشخویى،

و نه شوهر را به کارى نیک کمک مى ‏باشد،


و سوم زن زیاد غرولند کن، پرسه زن و بیرون رو، عیب جو،

زیاد را کم شمرد و کم را نپذیرد.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 380

امیر مؤمنان (ع) فرمود: زن بزرگ چشم، گندم گون، بزرگ کپل، چهارشانه بگیر و اگر چنین زنى را نخواستى صداقش و مهرش با من.

از امالى صدوق از امام (ع): عقل زنان در زیبائى آنهاست، و زیبائى مردان در بسیارى عقل آنها، پیغمبر وقتى مى‏خواست زن بگیرد، یکى را میفرستاد او را ببیند و مى‏فرمود: گردنش را بو کن که اگر آن خوشبو باشد بویش خوب و طیب است،  

از زین العابدین (ع): پنج چیز است که هر کس یکى از آنها را فاقد باشد زندگیش همواره ناقص و عقلش زائل، و دلش گرفتار خواهد بود: اول سلامتى تن، دوم و سوم وسعت روزى و خانه، چهارم انیس موافق یعنى فرزند و همسر صالح، پنجم:

یعنى آنکه شامل همه این خصلت‏هاست، آسایش.

و نیز فرمود: هر که خواهد زن بگیرد، از موى او نیز بپرسد همان طور که از زیبائیش مى‏پرسد، که موى یکى از دو قسمت زیبائى است.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 381

و فرمود: بهترین زنان آنست که: خوشبو، و طباخ (خوش غذا) خوبى باشد، اگر خرج کند در راه صحیح و خوب خرج کند، و اگر امساک نماید بروش صحیح باشد.

و این گونه زنان از عمال الهى هستند و عمال خدا پشیمانى، و نکبت نخواهند داشت.

از امام صادق (ع): بهترین زنان آنست که اگر خشمگین شود بشوهر گوید دست من در دست تست (یعنى اختیار من با تست) به بستر خواب نخواهم رفت تا از من راضى شوى.

پیغمبر (ص) فرمود: مى‏خواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند آرى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنان آنست که بچه زیاد مى‏آورد و با عاطفه و محبت و عفیف و پوشیده باشد، در خانواده‏اش عزیز و محترم، و براى شوهر متواضع و فروتن باشد. با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.

به سخن شوهر گوش فرا دهد، و فرمانبردارى نماید، در خلوت خود را براى او بیاراید و چون مردان ترک زینت ننماید.

و فرمود: هیچ مردى بعد از اسلام نفعى بالاتر از همسر مسلمان عایدش نشد که چون به او بنگرد مسرور گردد، و چون به او فرمانى دهد اطاعت نماید، و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ نماید.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 382

مردى بمحضر پیغمبر (ص) آمد و گفت: یا رسول اللَّه! همسرى دارم که چون بخانه میروم به پیشبازم مى‏آید و وقتى بیرون میروم بدرقه‏ام مى‏نماید، و اگر مرا غصه‏دار بیند؛ مى‏گوید: غم مخور، که اگر غم روزى مى‏خورى؛ خداوند آن را بعهده گرفته. و اگر براى آخرت غم دارى و فکر میکنى خداوند بر فکر و غم تو بیفزاید، پیغمبر (ص)، فرمود: او را بشارت بهشت ده، و به وى بگو که تو یکى از عاملان خداوندى و در هر روز پاداش 70 شهید براى تو خواهد بود.

و در حدیثى است که فرمود: خداوند عمالى دارد که این زن یکى از آنهاست، و نصف اجر شهیدى را دارد.

از امام صادق (ع): خیرات الحسان (در سوره الرحمن) از زنان دنیا هستند، که از حور العین زیباترند.

و از آن حضرت: شجاعت در خراسانیها، و قدرت جنسى در مردم بربر و سخاوت و حسد در عرب است، پس براى نطفه‏هاى خود (همسر مورد نظر) انتخاب کنید.

و از آن حضرت: حیاء ده جزء است: نه جزء آن در زنان است و یک جزء در

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 383

مردان. زن چون حیض بیند یک جزء آن را از دست میدهد، و چون شوهر کند جزء دیگرش برود و چون بکارتش ازاله شود جزء دیگرى از حیائش برود، و پنج جزء آن بماند، و اگر به گناه (زنا) آلوده گردد و بفساد گراید همه حیاء او زائل شود، ولى اگر عفت خود را نگهدارد، پنج جزء آن باقى بماند.

از امیر المؤمنین (ع): هر که جماع (خوب) خواهد؛ زن کوتاه قد و چهار شانه، گندمگون بگیرد، و اگر لذت نبرد مهرش بعهده من است.

از جابر، پیغمبر (ص) فرمود: اگر زن پنج نماز خود بگزارد و روزه رمضان را بگیرد، و دامن از زنا نگهدارد، و شوهرش را اطاعت نماید، از هر درى که بخواهد به بهشت در آید.

و نیز فرمود: هر زنى که شوهرش را بر حج و جهاد و طلب علم یارى کند، خداوند به او پاداش زن ایوب دهد.

از امام صادق (ع): پیغمبر (ص) فرمود: بهترین زنان امتم زیباترین و کم‏مهرترین آنهاست.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 384

اخلاق زشت زنان‏

از امام صادق (ع): بیشتر دشمنان مردم مؤمن همسر بد است.

و پیغمبر (ص) بزنان فرمود: من سست ایمان و کم عقلى ندیدم که بیش از شما عقل مردان را ببرد.

و نیز فرمود: زنان عورت (ناموس) و گمراهند، عورت (ناموس) را با خانه و گمراهى را با سکوت بپوشید.

و فرمود: اگر زن نبود خدا بحقیقت پرستش میشد.

از امیر مؤمنان (ع): در آخر الزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست زنانى پیدا شوند، خیابان گرد، عریان، از دین بیگانه، دنبال فتنه‏ها و هوسباز و پیرو شهوت‏ها و شتابان به لذتها، حلال داننده گناهان و به دوزخ ابدى گرفتار.

از کتاب ریاض: پیغمبر (ص) فرمود: زن زشتى که بچه آرد بهتر است از زن زیباى نازا.

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 385

و نیز فرمود: زیبارویان نازا را رها کنید و زنى که بچه آرد بگیرید (گر چه) سیاه باشد. که من به زیادى شما امت حتى به سقطشده‏ها مى‏بالم.

و فرمود: هر زنى که شوهر را در نفقه به آنچه قدرت ندارد وادارد، خداوند هیچ عمل او را نپذیرد، مگر آنکه توبه کند، و از این روش بازگردد، و از شوهر بقدر قدرت او بخواهد.

و فرمود: اگر زنى همه زر و سیم زمین را بخانه شوهر برد، و روزى بر او منت نهد که: تو کى هستى؟! مال‏ها و اثاث خانه از من است، اعمال خیرش نابود شود، مگر آنکه توبه کند و از شوهر عذر بخواهد.

از سلمان فارسى (رضی الله عنه): پیغمبر (ص) فرمود: زنى که از روى منت گذاشتن به شوهرش بگوید: تو از مال من مى‏خورى، اگر همه مالش را در راه خدا صدقه دهد از او پذیرفته نگردد تا وقتى که شوهرش از او راضى گردد.

و از امیر مؤمنان: از نبى اکرم (ص) شنیدم که: هر زنى که از شوهر بستم فاصله‏

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 386

گیرد در قیامت با فرعون و هامان و قارون در پست‏ترین طبقات دوزخ جاى گیرد، مگر آنکه توبه نماید.

پیغمبر (ص): به زنانى گذشت، ایستاد و فرمود: من ناقص دین و ناقص عقلى ندیدم که بیش از شما عقل مردان را بدزدد، و من دیدم که اکثر دوزخیان در قیامت شمایید، پس تا مى‏توانید بخدا تقرب جویید. زنى گفت یا رسول اللَّه نقصان دین و عقل ما چیست؟ گفت: اما نقصان دینتان از حیض است که مدتى از نماز و روزه محرومید و اما نقصان عقل شما در آنست که شهادت شما نصف شهادت یک مرد است.

و نیز فرمود: مى‏خواهید بدترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند: آرى. فرمود:

آن کس که در خانواده‏اش ذلیل و نسبت بشوهر عزیز (در دانه)؛ نازا، کینه‏توز، ناپرهیزکار از بدى، در غیبت شوهر خودنما و خود آرا و عریان خوددار از او، نه سخن او را بشنود و نه فرمانش را ببرد، وقتى شوهر با او خلوت کند، چون شتر چموشى سرکشى نماید، نه عذرى از وى پذیرد و نه از لغزش او درگذرد.

پیغمبر (ص) سخنرانى فرمود که: مردم از گلها و سبزه‏هاى مزبله‏ها بپرهیزید،

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 387

پرسیدند مراد چیست؟ فرمود: زن خوشگل در خانواده بد.

و فرمود: بدانید که زن سیاه زائو بهتر است از زیباروى نازا.

از امام ششم (ع): اگر مرد زن را براى زیبائى و یا ثروتش بگیرد، از این هر دو محروم ماند و اگر براى دین و تقوایش بگیرد، خداوند مال و جمال نیز نصیبش گرداند.

از حسین بن بشار: به حضرت موسى بن جعفر نوشتم که من قوم و خویشى دارم از من (دخترم را) خواستگارى کرده ولى در او بدخویى است، فرمود: اگر بد اخلاق است با او ازدواج نکنید.

از حضرت صادق (ع): مردى به امیر مؤمنان (ع) از همسرش شکایت کرد، حضرت به سخنرانى ایستاد و فرمود: اى مردم بهیچ حال از زنان اطاعت نکنید، و آنها را بر مالى امین مگردانید، و تدبیر امر خود را بآنها وامگذارید، که اگر بحال خود واگذار شوند، به مهلکه‏ها در آیند، که من آنها را در مقام خواستم چیزى بى‏ورع، و بهنگام شهوت ناشکیبا یافتم. اگر چه پیر شوند دست از کبر برندارند، و هر چند عاجز شوند

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 388

خود خواهى را از دست ندهند، اگر مختصرى از خواسته‏هاشان را ندهى احسان بسیار را سپاس نگویند، خوبى را فراموش کنند، و بدى را نگهبانى نمایند، با بهتان ساقط گردانند، و بگردنکشى ادامه دهند و پذیراى شیطان باشند، بهر حال با آنها مدارا کنید، و بزبان خوش با آنها سخن گویید، شاید بنیک کردارى گرایند.

فصل سوم (در کفو و همسر و نکته‏هایى از نکاح)

از حسین بن بشار: به حضرت باقر نوشتم که مردى از من خواستگارى کرده (یعنى دخترى را از خانواده‏ام) حضرت جواب نوشت: اگر خواستگارى‏کننده از دین و امانتش راضى هستید هر که باشد با او ازدواج کنید، (یعنى اگر دیندار نباشد باو زن ندهید و گر نه فتنه و فسادى بزرگ در زمین خواهد بود (یعنى غیر دین و درستى را در نظر داشتن).

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 389

پیغمبر (ص) فرمود: من بشرى چون شما هستم (در امور زندگى) و (بمیل خود) با شماها ازدواج میکنم مگر فاطمه (ع) که تزویج او باشاره الهى و آسمانى است، و پیغمبر (ص) به فرزندان على (ع) و جعفر نگاه کرد و فرمود: دختران ما از آن پسران ما و پسران ما مال دختران ما هستند (یعنى بین آنها ازدواج واقع مى‏شود).

از امام ششم (ع): مؤمنون کفو و همسر یک دیگرند، و همسر کفو و همشأن آن است که با عفت باشد.

از حلبى از آن حضرت (ع): با مرد و زنى که آشکارا زنا میدهد ازدواج نکنید مگر آنکه بدانید توبه کرده‏اند.

از زراره: از امام صادق (ع)، در باره گفته خداوند: «مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نکند و زن زناکار را نیز جز مرد مشرک و زناکار نگیرد» سؤال کردم؟

امام (ع) فرمود: مردان و زنان مشهور به زنا هستند، و مردم امروز بهمان منزلت مى‏باشند. هر که بر او حد زنا جارى شود یا بزنا مشهور گردد، نباید کسى با او ازدواج کند تا توبه‏اش مسلم شود.

مردى براى مشورت ازدواج دخترش خدمت حضرت امام حسن (ع) آمد، امام فرمود او را بمردى پاکدامن ده که اگر دوستش داشته باشد گرامیش میدارد و اگر

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 390

دوستش نداشته باشد باو ستم نکند.

پیغمبر (ص): هر کس دخترش را به فاسقى دهد قطع رحم کرده است.

و فرمود: هر که شراب بنوشد اگر خواستگارى کرد شایسته ازدواج نیست.

على بن اسباط در باره دخترانش به امام باقر (ع) نامه نوشت که هیچ کس مثل (هم شأن) من پیدا نمیشود که به او دختر دهم: حضرت جواب نوشت: مقصود تو را راجع بدخترانت دانستم، خدایت رحمت کند این چنین میاندیش و انتظار مبر، که پیغمبر (ص) فرمود: اگر خواستگارى آمد که اخلاقش مورد رضایت است با او ازدواج کنید «و اگر نکنید فتنه و فسادى در زمین شده است»- (سوره انفال/ 74).

روایت است که حضرت از ابى بصیر پرسید: یکى از شما میخواهد ازدواج نماید چه میکند؟ گفت نمیدانم. امام فرمود چون به این کار تصمیم گرفت دو رکعت نماز گزارد و خدا را حمد کند و بگوید: «خداوندا من قصد ازدواج دارم، زیباترین و خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد، و از او فرزندى پاک که در حیات‏

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 391

و مرگ من یادگارى صالح باشند بمن عنایت کن».

ابو طالب هنگام ازدواج پیغمبر اکرم (ص) با خدیجه چنین خطبه خواند:

- در حالى که دستها را بدو طرف در گرفته بود و بزرگان قریش حضور داشتند:- «سپاس خدایى را که ما را از نسل ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد، و بر ایمان خانه‏اى محجوب و حرمى امن (یعنى مکه و کعبه) قرار داد، و مرا در شهر و دیار خود حاکم بر مردم ساخت. بعد، پسر برادرم محمد بن عبد اللَّه با هیچ مردى سنجیده نشود جز آنکه بر او رجحان یابد و هیچ کس را باوى قیاس نتوان کرد، گر چه ثروت او ناچیز است که ثروت روزى انسان است که مى‏آید و مانند سایه دیر یا زود رونده است، وى بخدا مایل است و خدیجه به وى علاقه‏مند و مهر آنچه بگوید نقد یا بذمه از مال من خواهد بود و محمد مقامى بس بزرگ و شأنى بسیار والا و زبانى شفاعتجو و گویا دارد، پس خدیجه را به ازدواج وى در آورد و فردا بخانه‏اش فرستاد.

و چون حضرت جواد با دختر مأمون ازدواج کرد براى خود چنین خطبه خواند: «سپاس خداوندى که نعمتهایش را از رحمت و لطف بر ما کامل کند و با منت و

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 392

احسان ما را به تشکر آنها رهبرى مى‏نماید و درود بر محمد (ص) برترین آفریده‏ها که همه فضایل پیامبران پیشین در او جمع بود و میراث خود را براى آن کسى که او را بخلافت برگزید و مخصوص گردانید (على، ع) قرار داد. و این امیر المؤمنین دخترش را به آنچه که براى زنان مسلمان بگردن مردان ثابت کرده من تزویج فرمود یعنى (بخوبى نگهداشتن یا به نیکى رها ساختن» و مهر او را به اندازه آن مهرى که رسول خدا (ص) بزنانش داد یعنى پانصد درم بدل نمودم، و یک صد هزار درهم از مال خود به وى بخشیدم، یا امیر المؤمنین تزویج کردید؟ مأمون گفت: آرى، قبول کردم و راضیم.

و مستحب است در موقع عقد نکاح خطبه حضرت رضا (ع) که داراى معناى جامعى است براى تبرک خوانده شود و خطبه اینست: «سپاس خدایى را که خویشتن را در کتابش حمد نموده، و قرآنش را بحمد خود آغاز کرده، و حمد و سپاس خویش را اولین جایگاه نعمت و آخرین پاداش اهل طاعت قرار داد، و درود خداوندى بر محمد بهترین انسانها و بر آل او پیشوایان رحمت و معدنهاى حکمت، و سپاس خداوندى‏

ترجمه مکارم الاخلاق، ج‏1، ص: 393

را که در خبر راستین و کتاب گویایش آورده که شایسته‏ترین اسباب براى صله کردن و زیبنده‏ترین امور در جلو افتادن سببى است که نسب را پدید آرد و فرمود: «براى جوانان و دختران و پسران صالح خود ازدواج کنید که اگر فقیر باشند خداوند بفضل خود بى‏نیازشان گرداند که خداوند وسعت بخش و دانا[1] است».

اگر در ازدواج آیه محکم قرآنى و سنت جارى نبوى هم نبود بواسطه آنکه خداوند در آن خوبى به نزدیکان و الفت و خویشى با دوران را قرار داده حتما خردمند بدان تمایل نشان میداد و آدم سعادتمند بسویش شتاب مى‏کرد. و نزدیکترین مردم بخدا کسى است که فرمان او برد و امرش را اجرا سازد و به پاداش او دل بندد، و از خدا خواهانیم که براى ما و شما بهترین کارها را پیش آرد، سپس آقاى فلان که مروت و خردمندى و فضیلت و پاکى نیتش را مى‏دانید؛ دوست دارد که با شما شریک زندگى شود و دخترتان خانم فلان را بازدواج در آورد و باین مقدار ... مهر بپردازد، پا در میانى واسطه را بپذیرد و به روشى آسان نه مشکل به خواستگار پاسخ مثبت دهید، این سخن منست، و براى خود و شما استغفار مى‏نمایم.

 


[1] ( 1)- سوره نور- 32.

------------------------------------------------------------------------------


                     ازدواج براى بقاى نسل است. امّا چگونه نسلى؟

               نسلى متعالى و سالم یا نسلى بیمار و ...؟

به همان اندازه که ازدواج کردن، مهم و شایسته است،

دقّت در انتخاب همسر و آگاهى از خصوصیّات جسمى و روانى وى نیز،

براى داشتن کانونى گرم و فرزندانى سالم و صالح، حائز اهمیّت است

که در آیات و روایات متعددى به این مسأله، با تأکید، اشاره شده است.

شاید به نظر عدّه‏اى، عجیب بیایید که اسلام در مسأله ازدواج به خصوصیّات جسمى نیز توجّه داشته باشد. درست است که توجّه به سلامت روانى و اخلاقى طرفین، در درجه اوّل اهمیّت قرار دارد، امّا توجّه به سلامت جسمى طرفین نیز براى داشتن نسلى سالم، ضرورى مى‏باشد.

یکى از مسائل مهمّى که امروزه نیز بسیار مطرح مى‏گردد، توجّه و دقّت بیشتر در ازدواج با خویشاوند مى‏باشد. آنچه مسلم است از آمار آنکه نسل معیوب بیشتر حاصل ازدواجهاى قرابتى مى‏باشد که جاى ایراد و شکّى براى مقاومت متعصبین، جهت دفاع، باقى نگذاشته است. وقتى کودک معیوبى را در برابر پزشک قرار مى‏دهند، اوّلین سؤال خطاب به مادر این است: آیا با شوهرتان فامیل هستید؟

______________________________
(1)- بهداشت، ص 172.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج‏7، ص: 201

آرى، دختر خاله، پسر خاله.

باز به شخص دیگرى که با فرزند بیمارش مراجعه مى‏کند، مى‏گوید: این بیمارى که فرزندتان را مبتلا ساخته، ارثى است. آیا با همسرتان فامیل هستید؟

-/ آرى پسر دایى، دختر عمّه و ...

در رابطه با علت شیوع بیماریهاى ارثى در نوزادان حاصله از ازدواجهاى قرابتى، مى‏توان گفت: امکان این که اعقاب یک شخصى که ژن معیوب دارد، داراى این ژن باشند، بیشتر است. مثلًا شخصى که یک ژن معیوب از پدر بزرگ پدرى خود به ارث برده و با فرزند عمو یا عمّه خود ازدواج مى‏کند، به احتمال یک هشتم، فرزندش ناقل همان ژن مى‏شود و در نتیجه امکان ابتلاى فرزندانش زیاد است.

اسلام در بعضى موارد، ازدواج قرابتى و فامیلى را نهى و در جاى دیگر آن را تجویز مى‏کند و حتّى امتیازاتى نیز بدان مى‏دهد. در کتاب بسیارى از فقها و از جمله مسالک شهید ثانى، باب نکاح، این دو حدیث از نبى گرامى نقل شده است:

آنکه براى خدا و رعایت صله رحم با خویشاوند ازدواج نماید، پررودگارش او را به تاج پادشاهى مفتخر مى‏گرداند.[1]

آمیزش قرابتى نکنید با خویشاوند نزدیکتر که فرزند ایجاد شده یا معیوب است یا نحیف.[2]

از جمع این دو حدیث، چنین بر مى‏آید که نبى گرامى ازدواج فامیلى را به شرط رعایت مقرّرات موجود در سیستم اسلامى و به شرط آنکه بیمارى ارثى در فامیل نباشد،

______________________________
(1)- من تزوج لله و لصلة الرحم توجّه اللّه بتاج الملک و نیز توجّه اللّه بتاج الکرامة و توحه اللّه بتیجان الجنة روایت شده است.

(2)- لا تنکحوا القرابة القریبة، فإنّ الولد یخرج ضاویاً أو نحیفاً.

در این جا لازم است به معانى مختلف ضاوى نیز اشاره شود:

نازک استخوان و ناقص الخلقه، بسیار ضعیف و وامانده از زندگى، غول حارض یا کوتوله فاسد و معیوب و بدرد نخور، که حارض خود به معناى شخصى است که داراى معایب و نقایص جسمى یا روحى است.

ضاوى بیمارى است که مرضش به ارث رسیده و منتقل شده. یعنى بیمارى از قبل جا گرفته و ضمیمه شده و این همان است که در بیماریهاى ارثى و فامیلى مى‏بینیم.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج‏7، ص: 202

بسیار پسندیده و نیک و ثمربخش مى‏دانند و در غیر این صورت از آن نهى مى‏کنند.

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در حدیث اوّل که نامى از تولید مثل و فرزند نیست، و ازدواج براى رعایت صله‏رحم صورت مى‏گیرد، کلمه تزویج را مى‏آورند. زیرا ازدواج بدون نکاح و ایجاد نسل، حتّى اگر با خویشاوند حامل ژنهاى معیوب هم صورت گیرد جامعه را آلوده نخواهد ساخت. بیان این نکته ضرورى است که نکاح، مرحله فیزیولوژى ازدواج است.

چه بسا دو کودک را به ازدواج اسلامى یکدیگر در آورند که نکاح براى هریک غیر ممکن است. پس ازدواج پیوندى است که اگر با خویشاوند ناسالمى هم بود و نسلى نیاورد، اشکالى نخواهد داشت لذا معلوم مى‏شود که تمام توجّه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به بهبود نسل بوده و نه ایجاد هر نسلى.

شگفت این که پیامبر کلمه «القرابة القریبة» را که درجه نزدیکتر خویشاوندى است، مى‏آورد و مى‏رساند که هر چه پیوند خویشاوندى نزدیکتر باشد، امکان پیدایش معیوب و نحیف در نسل بیشتر است.

اکنون این سؤال به ذهن مى‏آید که با وجود این همه اطّلاعات علمى و ژنتیکى چرا اسلام، مسلمین را به طورکلّى، از ازدواجهاى قرابتى و فامیلى نهى نکرده؟ و آیا با سرنوشت آنان بازى نکرده است؟! باید گفت: همان گونه که دو صفت یا دو ژن معیوب و پنهان طرفین که به هم رسیده‏اند، تقویت شده و ظاهر مى‏شوند، صفات و ژنهاى بهتر و عالى‏تر پدر و مادر نیز سبب تقویت یکدیگر و در نتیجه ظهور صفات عالى‏تر و سلامتى و ذکاوت بیشتر در فرزندان مى‏گردند، و همان گونه که رقم فرزندان معیوب و کند ذهن حاصله از ازدواجهاى فامیلى نسبت به ازدواجهاى غیر فامیلى به مراتب بیشتر است، رقم نوابغ و تیزهوشان نیز نزد این گونه خانواده‏ها بیشتر مى‏باشد. پس حتّى اگر یک صدم ازدواجهاى قرابتى، ژنهاى سالم و ارزنده را به هم رسانده و یک نابغه بوجود مى‏آورد، آیا عاقلانه بود که اسلام دستور منع ازدواجهاى فامیلى را بدهد؟ و در نتیجه یک نابغه و ده معیوب به وجود نیاید؟ و بوجود آمدن نوابغ را نیز کاهش دهد؟

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج‏7، ص: 203

«منحنى گوس» دانشمند معروف، ثابت مى‏کند که به طور متوسط سه درصد مردم نبوغ داشته و سه در صد عقب افتاده‏اند و بقیّه عادى و معمولى مى‏باشند. اگر ازدواجهاى فامیلى ممنوع گردد، درست است که سه در صد عقب افتادگان (به فرض ارثى بودن) کاهش مى‏یابد، امّا به موازات آن سه درصد نوابغ نیز کمتر مى‏گردد.

باید گفت که هیچ عاقلى حاضر نیست نبوغ اجتماعش را فداى حتّى معمولى شدن عدّه نسبتاً زیادى نماید.

از این رو با پیشرفت هر چه بیشتر علوم و شناخت بیماریها که از راه ژنها منتقل مى‏شود، پیروان اسلام مى‏توانند پیوندهاى قرابتى، (البته قرابت دور) نیز داشته باشند.

با وجود این، اگر شخصى بداند ازدواج فامیلیش سبب ایجاد فرزندى ناقص یا معیوب مى‏گردد، و در فامیل خود، اشخاصى چند را دیده که ازدواج خویشاوندى کرده و در نتیجه فرزند غیر سالم تحویل اجتماع داده‏اند، ازدواج قرابتى وى نوعى ستمگرى است.[3]

لازم است در این جا به نحوه ازدواج حضرت على علیه السلام اشاره شود. نخستین ازدواج آن حضرت، با دخترى از خویشاوند خود، امّا مبرّا از عیوب ظاهر و آلودگیهاى باطن صورت گرفت که سلامتى از مسلّمات جدا نشدنى او بود و فرزندانى چون امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام را تحویل جامعه مسلمین داد. از طرفى، ژنهاى به ارث رسیده از ذرّیه نبى اکرم صلى الله علیه و آله از طریق این ازدواج مقدس، براى همیشه در جلوه‏گرى است. چنانکه اغلب روحانیّون بزرگ از ساداتند و مراجع و فقهاى بزرگ چون امام خمینى رحمه الله، از صفات به ارث رسیده اجدادشان بهره‏مند بودند.

در دومین ازدواجش نیز که با بیگانه بود، از برادر خود عقیل مى‏خواهد تا دخترى سالم و تندرست از قبیله‏اى که به سلامتى و شجاعت مشهورند (بنى کلاب) براى او برگزیند و خواستگارى نماید.

ملاحظه مى‏فرمایید که تا چه اندازه پیشوایان معصوم ما به مسائل ظریف علمى و

______________________________
(1)- اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 21، ص 181 و 186.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج‏7، ص: 204

طبّى توجّه داشته‏اند.

حتّى در حدیثى از نبىّ گرامى به این مطلب اشاره شده که پیوند نزدیک، ظاهر کننده خرابیها در حیوان است و دور بر عکس، و شگفت انگیزتر این که به انواعى از بیماریهایى که در پیوند نزدیک به شتر مى‏رسد، اشاره گردیده است.

از همین جا معلوم مى‏گردد که علم وراثت دامنه گسترده و حتّى مشترکى بین انسان و حیوان دارد، و بر علما و پژوهشگران اسلامى است که روى مطالب علمى ظریف و دقیقى که توسط پیشوایان ما در بیش از چهارده قرن پیش بیان شده، مطالعه و تحقیق و دقّت کافى به عمل آورده، حدّ اکثر بهره را ببرند.

 



[1] ( 1)- من تزوج لله و لصلة الرحم توجّه اللّه بتاج الملک و نیز توجّه اللّه بتاج الکرامة و توحه اللّه بتیجان الجنة روایت شده است.

[2] ( 2)- لا تنکحوا القرابة القریبة، فإنّ الولد یخرج ضاویاً أو نحیفاً.

در این جا لازم است به معانى مختلف ضاوى نیز اشاره شود:

نازک استخوان و ناقص الخلقه، بسیار ضعیف و وامانده از زندگى، غول حارض یا کوتوله فاسد و معیوب و بدرد نخور، که حارض خود به معناى شخصى است که داراى معایب و نقایص جسمى یا روحى است.

ضاوى بیمارى است که مرضش به ارث رسیده و منتقل شده. یعنى بیمارى از قبل جا گرفته و ضمیمه شده و این همان است که در بیماریهاى ارثى و فامیلى مى‏بینیم.

[3] ( 1)- اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 21، ص 181 و 186.

-----------------------------------------------------------------------------

 پیامبر اکرم (ص):" قال اللهم انى اعوذ بک من جهد البلهاء قالوا:

ما جهد البلهاء یا رسول اللّه؟ قال: قله المال و کثره العیال"

فرمود: خداوندا پناه مى‏برم به تو از کوشش ابلهان. پرسیدند یا رسول اللّه،

کوشش ابلهان چیست؟ فرمود کمى ثروت و زیادى اعضاى خانواده (5).

2- پیامبر اکرم (ص):" قله العیال احد الیسارین و کثره العیال احد الفقرین"

کمى فرزند یکى از دو راه سعادت است و بیشى فرزند یکى از دو راه فقر و تیره‏روزى (3).

3- حضرت على (ع):" الفقر، هو الموت الاکبر و قله العیال احد الیسارین. التقدیر نصف العیش ما عال امر و اقتصد."

فقر و ندارى مرگ بزرگى است و کمى اعضاى خانواده یکى از دو راه خوشبختى،

تنظیم خانواده نیمى از رفاه است. مردى که میانه‏روى کند بر او فشار وارد نمى‏شود.

4- امام صادق (ع):" قله العیال احد الیسارین"

کمى فرزند یکى از دو راه خوشبختى است (3).

نتیجه گیرى:

با توجه به اینکه در میان آیات و احادیث اسلام، هم شواهدى مبنى بر موافقت اسلام با تشویق موالید وجود دارد و هم دلیلى دال بر موافقت اسلام با تحدید موالید دیده مى‏شود و هم‏چنین با در نظر گرفتن این نکته که اسلام در بسیارى از موارد روش میانه‏روى را اتخاذ مى‏کند (کونوا امة وسطا). از روى شواهد و قراین دیگر مى‏توان استنباط

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏اول، ص: 189

نهایى از نگرش اسلام را این‏چنینى برآورد کرد که اسلام با نظریه" جمعیت متناسب" و یا" حد مطلوب جمعیت" موافق است. (6)

 

 


          عوامل و راهبردهاى کاهش سن ازدواج:

براى مبارزه با معضل اجتماعى بالا بودن سن ازدواج، راه‏حل‏هاى زیادى وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است.

تنها راه رهایى از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزى‏هاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، سعى در رفع این مشکل بزرگ داشته باشند.

الف. راهبردهاى فرهنگى‏

: تغییر نگرش‏ها و شناخت‏هاى افراد کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مى‏کند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت‏هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت.

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 189

1. ارزش داشتن تأهّل:

اگر تأهّل و همسر داشتن به‏عنوان یک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه که در روایات اهل بیت (علیهم السّلام) آمده است، کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى‏شود. (9)

2. درجه‏بندى ملاک‏هاى انتخاب همسر:

در فرهنگ دینى، مهم‏ترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاک‏هاى دیگر از اهمیت کمترى برخوردارند. این در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاک‏هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به‏طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. (9)

3. گسترش فرهنگ حجاب:

در جامعه‏اى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاطهاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار کم مى‏شود.

4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى:

اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حد اقل امکانات مادى ارزش گردد و یا- دست کم- ضد ارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مى‏کند.

ازدواج در خلال تحصیل:

یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه‏اى برنامه‏ریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر، که مهم‏ترین و حسّاس‏ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مى‏کند.

ب. راهبردهاى اقتصادى:

1. حتى الامکان هزینه‏ها را کاهش بدهیم.

2. منابع اقتصادى و تولید ثروت را براى جوانان فراهم کنیم.

بنابراین، راهبردهاى ذیل مى‏توانند ما را در عملى ساختن دو هدف مزبور یارى دهند.

الف- کاستن از هزینه‏هاى اضافى: اعم از هزینه‏هاى جشن عقد و عروسى، یا جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگى که ضرورت ندارند.

ب- همیارى در هزینه‏هاى ازدواج‏

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 190

ت- پرداخت وام‏هاى قرض الحسنه براى ازدواج‏

ج- ایجاد شغل‏هاى پاره وقت در دوران تحصیل و مانند آن‏

د- تشویق به زندگى در کنار خانواده یکى از زوجین (17)

ج. راهبردهاى اجتماعى: به دلیل آنکه جامعه مجموعه‏اى از واحدهاى کوچک‏تر به نام «خانواده» است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. ازاین‏رو، براى حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیرى از افزایش سنّ ازدواج، چاره‏اى جز همکارى و همیارى همه افراد و آحاد جامعه نیست. راهبردهاى اجتماعى، که مى‏توان در این زمینه ارائه داد، به قرار ذیل است:

1. فراهم کردن شرایط ازدواج آسان‏

2. گسترش مراکز مشاوره ازدواج‏

3. کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها

4. جلوگیرى از بى‏بند و بارى و ابتذال و فساد اخلاقى (18) و (21)

نتیجه‏گیرى:

با وجود اینکه امروزه همزیستیهاى آزاد زن و مرد در کشورهاى صنعتى رو به ازدیاد است ولى همچنان ازدواج به علت تأکیدى که عرف و سنت و دین و قوانین رسمى بر آن دارند مبناى اکثر قریب به اتفاق همزیستیهاست بخصوص اگر میل به فرزند آوردن وجود داشته باشد. به‏طور قطع مى‏توان گفت، هیچ جامعه‏اى نمى‏تواند در برابر ازدواج- یا پدیده‏اى که توزیع ژن را در آن تحت تإثیر قرار مى‏دهد، و از دیدگاهى بقاى نسل و بطور کمى و کیفى آن بدان مربوط است بى‏توجه ماند. با توجه به آثار جسمانى، روانى، اجتماعى و فرهنگى ازدواج، باید موانع پیش روى را برطرف نمود و تمام تلاش خود را صرف کرد تا این سنّت الهى در اوایل جوانى به انجام برسد و جوانان از فواید بى‏شمار آن برخوردار شوند و در یک زندگى بالنده و بانشاط و به دور از دغدغه و انحراف، قرار گیرند. این مهم با همّت آحاد مردم و خانواده‏ها و مسئولان فرهنگى و اقتصادى کشور از طریق فرهنگ سازى، مبارزه با اعتقادات غلط، کاهش تجمّل‏گرایى، احساس مسئولیت بیشتر در رابطه با جوانان، کمک مالى و معنوى به فرزندان، پیروى از دستورات دینى، اختصاص منابع مالى‏

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 191

بیشتر به ازدواج جوانان، و تشویق و ترغیب به ازدواج حاصل مى‏آید. بنابراین مى‏توان نتیجه گرفت اسلام در الگوى مطلوب خود پایین بودن سن ازدواج را اصل مى‏داند و در عین حال مشکلات ناشى از ازدواج‏هاى زود هنگام را نادیده نمى‏گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى‏نماید. (7)

منابع:

( (1)- نجفى یزدى، سید جواد، ازدواج در مکتب اهل بیت 1374)

( (2)- شهید مطهرى مرتضى. نظام حقوق زن در اسلام. انتشارات صدرا،)

( (3)- (عبد اللهى، رضا)- نظام اسلامى و مسایل و مشکلات نسل نو، اطلاعات، 10 آذر 66، ص 7.)

( (4)- (علامه طباطبایى)- ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلامى، گردآورنده حسن موجودى، انتشارات موجودى 1364.)

( (5)- ر. ک. محسن ایمانى، «ازدواج در سنین بالا»، مجله اصلاح و تربیت، ش 63 (فروردین 1379)، ص)

( (6)- روم: 21)

( (7)- شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416، ج 20، ص 44.)

( (8)- مولى محسن فیض کاشانى، محجّة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، 1383 ق، ج 3، ص 54.)

( (9)- محمّد باقر مجلسى، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 10، ص 93.)

( (11)- (ساروخانى، باقر)- مقدمه‏اى بر جامعه‏شناسى خانواده، انتشارات سروش، چاپ اول،، 1370)

( (13)- غلامرضا صادقیان، «سنّ ازدواج چرا افزایش یافته است؟»، روزنامه کیهان، ش 17130، 19 تیر 1380، ص 5.)

( (14)-- حسین بستان، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383، ص 28.، 23)

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 192

( (15)-

Spanier, Graham B.( 1991 )," Cohabitaion: Recent Cha 2 Nges in the U. S." in John. Edwards and David H. Demo) ed (morriage and Family In Transition, Boston and London: Allyn and Bacon.

) ( (16)- (خورشیدوند، ابو القاسم)- ازدواج جوانان، مسأله‏اى که حل آن یارى مسؤلان را مى‏طلبد، اطلاعات، 7 آذر 71.)

( (17)- (بالى لاشک، ابو القاسم)، عوامل اجتماعى، اقتصادى موثر در تعیین سن ازدواج زنان کارمند، رساله لیسانس، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعى و تعاون سال 37- 36)

( (18)- ر. ک. محسن ایمانى، «ازدواج در سنین بالا»، مجله اصلاح و تربیت، ش 63 (فروردین 1379)، ص)

( (19)- (پاک‏نژاد پناهى، فاطمه)، ازدواج و بررسى آن در جامعه اسلامى، دوره لیسانس، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعى و تعاون، 54- 53.)

( (20)- (خاتمى، محمد)، اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ به طلاب درباره «تهاجم فرهنگى» عصر جدید، شماره 1، سال اول، نیمه اول، آذر 70)

( (21)-http ://bashgah .net /pages -61221 .html )

----------------------------------------------------------------------------

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 491

مشکلات ژنتیکى در ازدواج فامیلى از منظر اسلام

 

 

دکتر نسرین قاسمى‏[1]

چکیده:

هر فردى، در بهترین شرایط، حامل 3 یا 4 الل معیوب از یک ژن مغلوب است که در ازدواج فامیلى مى‏تواند باعث بوجود آمدن بیمارى اتوزوم مغلوب در فرزندان گردد. یکى از مشکلات موجود در ازدواجهاى فامیلى سقط مکرر است که به دلیل درگیرى جنین در یک بیمارى اتوزوم مغلوب بوجودآمده و باعث سقط جنین مى‏گردد. این مشکل در چند دهه اخیر با توجه به آشنایى با بیماریهاى اتوزوم مغلوب و نحوه توارث آن و علل شیوع متفاوت آن در بعضى جوامع مورد توجه قرار گرفته است. این در حالى است که احادیث معتبر از رسول اکرم (ص) حکایت از علم به این مشکل در قرنها پیش شده است. مؤید این نکته احادیث ذیل مى‏باشد:

با غیر فامیل ازدواج کنید و فرزندان نحیف و لاغراندام نیاورید. رسول اکرم (ص).

و با بستگان نزدیک ازدواج نکنید که فرزند ضعیف و لاغر بوجود مى‏آید. رسول اکرم (ص).

حدیث اخیر به نکته بسیار ظریفى در ازدواج فامیلى اشاره مى‏کند که خود دقیقا گویاى نکته علمى بسیار مهمى است که در مطالعات جدید به آن تاکید شده است و این موضوع ازدواج بستگان نزدیک است که در بروز بیمارى ژنتیکى اهمیت دارد و در خویشاوندان دور این مشکل کمتر و در حد ازدواج غیر خوشاوند مى‏باشد.

با توجه به این احادیث هدف و توجه اصلى متخصصین ژنتیک در مشاوره ازدواج فامیلى تایید مى‏شود. یکى از وظایف مهم در کلینیک مشاوره ژنتیک دادن مشاوره در ازدواجهاى فامیلى است.

______________________________
(1). استادیار گروه ژنتیک.

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 492

مقدمه:

با پیشرفت علم و بهبود وضعیت بهداشتى و یا درمان بیماریهاى عفونى، مراقبتهاى دوران باردارى و رسیدگى مناسب به نوزادان مرگ‏ومیر کودکان کاهش یافته و این منجر به افزایش فراوانى بیماریهاى ژنتیکى و توجه به اهمیت آنها در جامعه شده است. 3- 2% مرگ‏ومیر نوزادان بدلیل اختلالات مادرزادى رخ مى‏دهد که 1 در 200 تولد با نقصهاى کروموزومى و 1 در 100 با نقصهاى ژنى همراه بوده است.

در این میان با توجه به شرایط اجتماعى بیماریهاى اتوزوم مغلوب مهم به نظر مى‏رسد. خطر ایجاد بیمارى مادرزادى در هر حاملگى 5/ 2% است. این در حالى است که در ازدواجهاى فامیلى حدود 5% احتمال تولد کودک معلول در فرزندان خانواده بدون سابقه بیمارى ژنتیکى وجود دارد و احتمال کودک با نقص ژنتیکى 2 تا 3 برابر ازدواجهاى غیر فامیلى است. هر فردى با حد اقل 4- 3 ژن مغلوب، معیوب متولد مى‏شود که در ازدواج فامیلى احتمال جور شدن این ژنهاى مغلوب معیوب بسیار بیشتر از ازدواج با یک فرد غیر فامیل است، چرا که در افراد فامیل بدلیل داشتن جد مشترک احتمال داشتن آللهاى مشابه از یک ژن بیشتر مى‏باشد.

ازدواجهاى فامیلى در کشور ایران رایج است و بطور متوسط 38% ازدواجها از نوع خویشاوندى است که حدود 27% آنها در بین‏First cousin مى‏باشد. ناهنجاریهاى مادرزادى علت مهم مرگ‏ومیر و موارد بسترى و مشکلات خانوادگى (اقتصادى و روانى) در جامعه مى‏باشند. در بررسیهاى انجام‏شده در بخش اطفال بیمارستان شهید صدوقى بیش از 40% کودکان بسترى در بخش اطفال بدلیل نقایص ژنتیک (ژنى، کرموزومى و چند عاملى) بسترى شده‏اند.

از اصول مهم مشاوره ژنتیک مشخص نمودن خطر وقوع یا تکرار یک بیمارى ارثى در خانواده است. یکى از موارد بسیار مهم مشاوره ژنتیک مربوط به ازدواجهاى فامیلى است.

همانطور که گفته شد ازدواجهاى فامیلى بدلیل آنکه فرزندان حاصل احتمال بیشترى براى هموزیگت بودن در آلل‏اى خاص بیمارى‏زا را دارند لذا بیماریهاى اتوزوم مغلوب در آنها

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 493

شایعتر است. در مشاوره ژنتیک هرچه یک بیمارى در جامعه نادرتر باشد احتمال بروز آن به به ازدواج فامیلى بیشتر مربوط مى‏شود. مهمترین مشکل در ازدواج بستگان درجه 3 است که 5/ 12% ژنها را بصورت مشترک دارند و لذا فرزندان آنها بطور متوسط در 25/ 6% ژنها هموزیگوت هستند. مطالعات نشان داده‏اند که بسیارى از بیماریهاى ژنتیکى در ازدواجهاى فامیلى شیوع بیشترى داشته‏اند.

در علم ژنتیک افراد برحسب درجه خویشاوندى به شش درجه تقسیم مى‏شوند. ازدواج در بین خویشاوندان درجه یک تقریبا در تمام ادیان ممنوعیت مذهبى و یا قانونى دارد و با خطر بسیار بالاى ناهنجاریهاى مادرزادى همراه است. ازدواج خویشان درجه دو در هند شایع است و عده‏اى از یهودیان نیز آن را جایز مى‏دانند. ازدواج فامیلى درجه سه در چین و بعضى از ایالتهاى آمریکا ممنوع است. در بررسیهاى ازدواج فامیلى درجه 3 فرزندان این زوجها 4/ 4% بیش از فرزندان زوجهاى غیر فامیل در معرض خطر نابودى قبل از تولد هستند. در بررسیهاى متعدد در ایران بیماریهاى اتوزم مغلوب در ازدواجهاى فامیلى با شیوع بیشترى همراه بوده است (مانند هیپوتیروئیدى).

درجه‏بندى خویشاوندى و نسبت ژنهاى مشترک‏

درجه/ نسبت/ ژنهاى مشترک‏

درجه یک/ پدر و مادر، فرزند، برادر و خواهر/ 2/ 1

درجه دو/ عمو، عمه، دایى، خاله، برادرزاده و خواهرزاده/ 4/ 1

درجه 3/ دختردایى و پسر دختر عمه، پسردایى، دختر خاله،/ 8/ 1

دختر عمو، پسر عموFC

درجه چهار نوه عمو، نوه عمه، نوه دایى و نوه خاله‏SC 16/ 1

در مشاوره ژنتیک مشکلات ازدواج فامیلى در ازدواج خویشاوندان با خویشاوندان درجه 3 گفته است و احتمال مشکل در ازدواج خویشاوندان درجه 4 به بعد در خانواده‏هاى سالم مانند جامعه عادى است.

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 494

دیدگاه اسلام:

براساس دستورات صریح اسلامى ازدواج با خویشان درجه یک و دو ممنوع شمرده شده است. (آیه بیست و سوم سوره نساء) این حرام تکوینى با احتمال بسیار بالاى بیماریهاى جوى ژنتیکى در این ازدواجها تأیید شده است. حضرت رسول اکرم (ص) در حدیثى فرموده‏اند که با خویشاوندان ازدواج نکنید که فرزندان ضعیف خواهید داشت. این امر حتى با توجه و دقت علمى بیشتر بررسى و به صورت حدیث ذیل ذکر شده است:

«و لا تنکحوا القرابه القرابیه فان الولد یخلق صاویا» ازدواج با خویشاوندان نزدیک منع شده که منجر به ناتوانى فرزندان مى‏شود.

ازدواج حضرت على (ع) و حضرت زهرا (س) ازدواج درجه چهارم است که همان‏طور که ذکر شد ازدواج درجه 4 با فراوانى بیشترى از بیماریهاى ژنتیکى همراه نبوده است. در شجره ائمه اطهار تنها ازدواج امام سجاد (ع) با دختر عموى خود بوده است. (درجه 3) و ما بقى ازدواج با غیر فامیل داشته‏اند.

آیه بیست و سوم سوره نساء و احادیث فوق نشانه اهمیت توجه اسلام به مشکلات ازدواج خویشاوندان در سطوح مختلف مى‏باشد.

روش کار:

در این مطالعه ابتدا مجموع پرونده‏هاى دو سال 1376 و 1378 بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتى و درمانى نابارورى یزد در کلینیک سقط مکرر و و مشاوره ژنتیک که شامل 709 پرونده بوده است بررسى شد. از این تعداد پرونده 359 پرونده سقط مکرر و 350 پرونده بیماران ژنتیکى بوده است.

از میان 359 پرونده زوجهاى درگیر سقط مکرر 129 مورد ازدواج فامیلى‏FC (36%) و از 350 پرونده مربوط به بیماران ژنتیکى مراجعه‏کننده 178 مورد با ازدواج فامیلى‏FC (51%) بوده‏اند که این درصدها به نسبت متوسط ازدواج‏FC در جامعه ایران بالاتر بوده است.

بحث و نتیجه ‏گیرى:

مجموعه مقالات قرآن و طب، ج‏3بخش‏دوم، ص: 495

این مطالعه نتایج مطالعات گذشته در بررسى ارتباط بیماریهاى ژنتیکى و ازدواج فامیلى را تأیید مى‏کند. این مطالعات در نقاط مختلف دنیا که ازدواج فامیلى رایج است انجام گرفته است.

اگر چه ازدواج فامیلى براى صدها سال است که انجام مى‏شود و گاه دلایل فرهنگى و اجتماعى پشتوانه انجام این ازدواجهاست. نباید مشکلات ژنتیکى ناشى از این ازدواجها نادیده گرفته شود.

این در حالى است که بیشتر فرزندان حاصل از ازدواجهاى همخونى سالم هستند اما باید به خاطر داشت که موارد بسیارى از ناهنجاریهاى مادرزادى بدلیل بیماریهاى اتوزم مغلوب و عموما ناشى از ازدواجهاى خویشاوندى است.

بنابراین نکته مهم ارجاع افراد خویشاوند که تصمیم به ازدواج دارند جهت مشاوره ژنتیک بسیار ضرورى به نظر مى‏رسد. امید آن است که در توضیح این مشکلات با توجه به زمینه- هاى مذهبى افراد و پذیرفتن بهتر مطالب درصورتى‏که پشتوانه مذهبى هم داشته باشد بتواند فراوانى ازدواجهاى فامیلى را در جامعه کاهش دهد. این در حالى است که حد اقل خانواده- هاى که بر تصمیم خود باقى مى‏مانند جهت بررسى دقیق و علمى در دوران قبل از حاملگى و حاملگى مراجعه نمایند تا حد اکثر از بوجود آمدن فرزندان معلول در جامعه که بار اقتصادى و روانى بسیارى براى جامعه دارند جلوگیرى شود.



[1] ( 1). استادیار گروه ژنتیک.


--------------------------------------------------------------








دسته ها :
X