ازکتاب: پیام بهارستان
(فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص401
همدان و طب بومی سردرد
به هنگام سردرد، سرشان را دستمال مىبندند تا کاملا گرم بشود و مىگویند با
عرق کردن سردرد خوب مىشود در روستاى میحمله آرد نخود، زرده تخممرغ و
قهوه را با هم مخلوط کرده روى سر مىگذارند تا سردرد تسکین یابد.
ازکتاب: پیام بهارستان
(فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص401
همدان و طب بومی سردرد
به هنگام سردرد، سرشان را دستمال مىبندند تا کاملا گرم بشود و مىگویند با
عرق کردن سردرد خوب مىشود در روستاى میحمله آرد نخود، زرده تخممرغ و
قهوه را با هم مخلوط کرده روى سر مىگذارند تا سردرد تسکین یابد. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون) ؛ ص401
همدان
فریبا
نعمتى، رضا حقیقى یعقوب قادرپور، گیتى اتفاق
شهرستان
همدان یکى از 8 شهرستان استان همدان به مرکزیت شهر همدان است. شهرستان همدان، از
شمال به شهرستانهاى رزن و کبودرآهنگ، از جنوب به تویسرکان و ملایر، از شرق به
استان مرکزى و از غرب به شهرستان بهار محدود مىشود و شامل 5 شهر همدان، مریانج،
فامنین، جورقان و قهاوند و 3 بخش و 12 دهستان است.
سردرد
به
هنگام سردرد، سرشان را دستمال مىبندند تا کاملا گرم بشود و مىگویند با عرق کردن
سردرد خوب مىشود در روستاى میحمله آرد نخود، زرده تخممرغ و قهوه را با هم مخلوط
کرده روى سر مىگذارند تا سردرد تسکین یابد.
چشمدرد
در
درمان چشمدرد از چاى سرد استفاده مىکنند یا شیر زن دخترزا را داخل چشم مىریزند.
گوشدرد
اگر
آب داخل گوش ریخته باشد پودر قند داخل گوش ریخته تا آب گوش را جمع کند یا اینکه
چند قطره روغن حیوانى را یا پوست پیاز را سوزانده، روغنش را داخل گوش مىچکانند.
با این کار گوشدرد برطرف مىشود.
دلدرد
یا دلپیچه
نبات
داغ و دم کرده گیاه گل هیرو(hiro) را مىخورند. در روستاى میحمله گل ختمى، خاکشیر و قوشه زومه[1] را دم کرده
مىخورند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 402
گلودرد
بارهنگ،
چهارتخمه، بالنگان را دم کرده مىخورند. اگر سرفه زیاد باشد زرده تخممرغ، نبات
کوبیده، شیر داغ را مخلوط کرده مىخورند.
کلیهدرد
جهت
تسکین درد کلیه، با حوله داغ موضع را گرم مىکنند.
اسهال
خوردن
ماست و کته پلو را خوب مىدانند. همچنین خوردن چاى غلیظ را مفید مىدانند.
دنداندرد
اگر
دندان درد شدید باشد سوزن جوالدوز را داغ کرده روى موضع مىگذارند تا کاملا عصب
دندان را از بین ببرد. همچنین گیاهى به نام میلکرزخ(mil karzax) را
خرد کرده روى موضع مىریزند.
تب
- کسى
را که تب داشت با آب و نمک پاشوره مىکردند.
- در
روستاى میحمله به بیمار خاکشیر مىخوراندند.
کماشتهایى
عرق
بومادران را به فرد کماشتها مىدهند و اعتقاد دارند که اشتهاى او باز مىشود.
یرقان
-
بیمار مبتلا به زردى را جلوى آفتاب نگه مىدارند. همچنین دانههاى مهره زردرنگ را
روى کلاه یا لباس او با سنجاق مىزنند که زردى از بدنش برود.
- در
روستاى میحمله رسم دارند که زن زائو تا سه روز اول به نوزاد شیر نمىدهد که مبادا
نوزاد مبتلا به زردى شود.
سرخک
- در
روستاى آقکهریز به سرخک، سورىجا(surija) مىگویند. اعتقاد دارند که تا سه روز کودک
تب مىکند. بعد از سه روز دانههاى ریز در بدنش پیدا مىشود و بعد از 16 روز کمکم
جوشهاى بدن از بین مىرود.
- به
بیمار لباس قرمز مىپوشانند که جوش قرمز از بدنش برود، به او غذاهاى خنک از جمله
شیر و خاکشیر مىدهند و اعتقاد دارند که نباید آدم ناپاک او را ببیند. به بیمار
غذاى سرخکردنى نمىدهند تا هرچه زودتر بهبودى یابد.
بیمارىهاى
مربوط به پوست و مو
[شستوشوى
سر]
شستوشوى
سر را
با صابوت یا گل سرشور انجام مىدهند.
کچلى
در
درمان کچلى روغن حیوانى را داغ کرده تا کاملا بسوزد آنگاه سوخته آن را روى سر
مىمالیدند.
تبخال
ته
کوزه گلى خیس و نمناک را روى تبخال مىمالیدند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 403
تب
مالت
بیمارى
مشترک انسان و دام است. کسى که مبتلا به تب مالت مىشد تب و لرز مىگرفت و به او
جوشانده پونه و بولاغاوتى[2](bulaoti) مىدادند.
شکستگىها
شکستگى
کسانى
که به مداوا و درمان شکستگى مىپردازند را سینوخچى(sinoxci) گویند. او موضع شکستگى را با آب ولرم و نمک
ماساژ داده و سعى مىکند که عضو شکستهشده را با ماساژ دادن نرم مىکند سپس با
تخته مىبندد تا چند روز که کاملا عضو شکستهشده ترمیم شود.
همچنین
درهم زرده تخممرغ و گیاه شیرینبیان را روى موضع گذاشته با پارچه آبندیده
مىبندند.
دررفتگى
عضو
دررفته را ماساژ داده سپس به آرامى آن را جا انداخته با زرده تخممرغ و زردچوبه
موضع را مىبندند.
کوفتگى
روى
موضع کوفتهشده دنبه گوسفند مىگذارند. در روستاى میحمله خرماى سیاه را له کرده
روى موضع مىنهند.
کمردرد
براى
تسکین کمردرد قرص کمر، نبات و زرده تخممرغ و شیر را با هم مخلوط کرده روى کمر
مىمالند.
پادرد
روغن
حیوانى و نمک را مخلوط کرده روى موضع مىمالند. در روستاى میحمله گل قند را با خاک
قند درست کرده مىخورند.
زخم
خاکستر
پارچه سوخته روى زخم مىریزند. در روستاى میحمله ظرف سفالى را داغ کرده روى زخم
مىگذارند تا خونریزى بند بیاید.
مارگزیدگى
بالاى
جاى نیش مار را مىبندند تیغ مىزنند خون مسموم را مىمکند. آنگاه روى نیش مار
ماست مىریزند تا زهر آن را بگیرد.
زنبورگزیدگى
خاک
خیس و خنک روى نیش زنبور مىگذارند.
گاز
گرفتگى سگ
اگر
سگ هار باشد، بلافاصله سگ را مىکشند سپس مایه خمیر نان را از صاحب سگ گرفته روى
موضع فرد مصدوم مىمالند.
باد
نزله
مىگویند
جهت از بین بردن باد بدن باید بادکشى کنند. قبلا این کار توسط دلاک صورت مىگرفت
که در بخش حجامت توضیح داده خواهد شد.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 404
بیمارىهاى
واگیردار
بیمارىهاى
واگیردار مانند آبله، طاعون، که در گذشته جان بسیارى از مردم را مىگرفت. با
استفاده از تجارب سنتى به مداواى آن مىپرداختند. آبله از جمله این بیمارىهاست که
در اصطلاح بومى به آن چیچک(cicak) گویند و معتقدند اگر این بیمارى شدید باشد فرد مبتلا کور مىشود.
مهمترین غذایى که به بیمار مىدهند شیر، گوشت، عدس است. این بیمارى از شروع تا
پایان به مدت 40 روز طول مىکشید.
در
بیمارى طاعون، اسپند یا تاپاله گاو را دود مىکنند.
در
خصوص بیمارى حصبه گل ختمى و سماق را دم کرده مىخورند، یا به بیمار شیر مادر
دختردار مىخورانند.
راه
افتادن کودک
براى
اینکه کودک زودتر راه بیفتد وسیلهاى مانند سهپایه درست کرده که کودک به کمک آن
بتواند بایستد و کمکم راه بیفتد.
[شبادرارى]
شبادرارى را با خوراندن طحال پخته
گوسفند به کودک درمان مىکنند.
کمرسستى
به
فرد مبتلا پودر قرص کمر داده یا شیر و تخممرغ به او مىخورانند.
بیمارىهاى
روحى
معمولا
کسى که مبتلا به رفتار غیر عادى مانند غش کردن مىشد را مىگفتند دچار جنزدگى یا
غشى شده است و فقط براى او از ملا دعا مىگرفتند. اگر کسى هم مىترسید در روز
چهارشنبه موم آبشده را در کاسه آبى ریخته روى سینه فرد مىگذاردند و معتقد بودند
که فرد ترسیده عکس آن شخص را در کاسه آب مىبیند و بدینطریق حالش بهتر خواهد شد.
چشمنظر
براى
از بین بردن نظر بد یا چشمزخم تخممرغى را در دو انگشت دست گرفته و اسامى کسانى
که فکر مىکنند چشم زدند را مىخواندند روى هر اسمى که تخممرغ شکست مىگویند
فلانکس چشم کرده و با این کار نظر بد را از فرد مبتلا دور مىکنند. در روستاى
میحمله رسم دارند که چهل تا گلوله پنبه را با اسپند سوزانده و خاکسترش را پشت خانه
مىریزند و با این کار نظر بد از بین مىرود.
گیاهان
دارویى
مفرا(mofura)
جهت
درمان سرماخوردگى.
میلکرزخ(milkarzax)
در
دنداندرد مؤثر است.
توگلىجه(tuglije)
در
مداواى عفونت.
گل
هیرو(hiro)
در
درمان دلدرد.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 405
عرق
نعنا
معدهدرد،
نفخ.
بومادران
معدهدرد،
دلپیچه.
آزروبه
(آویشن):
نفخ،
دلپیچه.
حنا
سردرد.
بنفشه
تب،
سرماخوردگى.
گل
ختمى
، در
درمان شکمدرد، یبوست.
کاسنى
سردرد،
تب.
گاوزبان
کماشتهایى.
بارهنگ
سینهدرد.
تاراقتىکانا(taraqtikana)
براى
درمان درد دندان.
خاکشیر
در
درمان گرمازدگى استفاده مىشود.
داروهاى
غیر گیاهى
قرص
کمر
کمردرد.
نبات
درمان
اسهال.
آرد
نخودچى
کمردرد،
سردرد.
زرده
تخممرغ
در
شکستهبندى استفاده مىشود.
گوشت
در
درمان کوفتگى.
شیر
مادر دختردار
در
درمان گوشدرد، چشمدرد.
تریاک
دنداندرد.
روغن
حیوانى
در
درمان گوشدرد.
ماست
در
درمان اسهال.
نمک
در
درمان دنداندرد، شکستهبندى، کمردرد استفاده مىشود.
مهرههاى
زرد
مهره
زرد را در درمان زردى و یرقان استفاده مىکنند.
عدس
در
درمان سرخک و آبله کاربرد دارد.
گل
سرشور
براى
شستن سر استفاده مىشود.
خاک
رس
براى
از بین بردن تبخال
اسپند
در
چشمنظر استفاده مىشود.
بارورى
و فرزندآورى
سقط
جنین
اگر
زنى چند بار پشت سر هم سقط جنین داشت مىگفتند که جن او را زده بدین جهت براى او
از ملا دعا مىگرفتند یا قفلى را به کمر زن مىبستند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 406
تعیین
جنسیت جنین
با
استفاده از تجارب پیشینیان تشخیص مىدادند که زن آبستن داراى فرزند پسر یا دختر
خواهد شد بدین طریق که ناگهان نمک روى زن حامله مىریزند اگر زن دست به موهایش
بکشد فرزند دختر و اگر روى خود بکشد، فرزند پسر خواهد بود.
نافبرى
نوزاد
نافبرى
نوزاد توسط ماما یا قابله انجام مىگرفت. بدین صورت که بعد از به دنیا آمدن نوزاد،
به اندازه 4 انگشت از ناف را اندازه گرفته با نخى ناف را بسته، آن را مىبرند و
بعد از چند روز ناف خشک مىشود.
ختنه
در
گذشته سن ختنه کودک از چند ماهگى تا 5 سالگى بود و در این مدت والدین کودک سعى
داشتند که در سن کم کودک خود را ختنه کنند.
معمولا
خانوادههایى که تکپسر داشتند جشنى به اصطلاح «ختنهسوران» مىگیرند. در این جشن
همه اقوام و بستگان دعوت مىشوند که معمولا با شام که آبگوشت بود پذیرایى مىشدند.
یک نفر به نام دلاک یا سلمانى ختنه مىکرد. ابزار و وسایل آن عبارتاند از: تیغ،
نى، پنبه، الکل، داروى قرمزرنگ، مرکروم که روى زخم مىپاشیدند.
خونگیرى
خونگیرى
را حجامت نیز گویند که از گذشته تاکنون به شکل سنتى مرسوم است. طریق حجامت چنین
است که معمولا در پشت بین دو کتف را کوزه یا شاخ گاو مىگذارند. البته شمع یا
فتیلهاى را روشن کرده داخل کوزه گذاشته آن را روى پشت مىگذارند تا کاملا خون
کثیف بدن را جمع کند آنگاه با تیغ روى آن زده و خون کثیف را بیرون مىآورند. حجامت
بین زنان، مردان حتى کودکان در سنین مختلف مرسوم بود. بهترین زمان براى حجامت فصل
بهار است که این کار توسط دلاک یا زنان مجرب صورت مىگرفت.
وسایل
حجامت نیز عبارت بود: تیغ، شاخ گاو یا کوزه، شمع یا نخ پنبهاى.
در
مورد فواید حجامت مىگویند که خونگیرى باعث تمیز و رقیق شدن خون مىشود.
زالواندازى
روش
زالواندازى نیز چنین است که بر بخشى از بدن که درد دارند یا به اصطلاح باد کرده
است زالو مىاندازند که با خوردن خون کثیف، باعث از بین رفتن درد و رقیق شدن خون
مىشود.
زالواندازى
نیز توسط دلاک یا سلمانى صورت مىگیرد. زمان و فصل خاصى براى زالواندازى ندارند
هروقت که دچار درد یا زخم بشوند از زالو استفاده مىکنند.
پیام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و
متون)، ص: 407
رگزنى
معمولا
رگزنى در کودکان حتى در سنین پایین نیز انجام مىگرفت که بیشتر در قسمت لاله گوش،
روى ران، ساق پا انجام مىگرفت و معتقد بودند با این کار خون کثیف کودک خارج
مىشود و دچار سردرد نمىشود.
خالکوبى
خالکوبى
را مردان و زنان انجام مىدادند که بعضى به خاطر زیبایى و بعضى نیز به خاطر سردرد
و درمان بدن انجام مىدادند. خالکوبى را زنان مجرب یا دلاک انجام مىدادند با نوک
سوزن نقش دلخواه را روى پوست مىانداختند. معمولا خالکوبى را در فصل بهار انجام
مىدادند. خالکوبى روى قسمتهاى مختلف بدن از جمله بالاى ابرو، بین دو ابرو،
پیشانى، چانه، مچ دست، بازو، سینه، روى دست بود. نقشهایى که مىانداختند عبارت
بود از گل، دایره، ستاره، ماه، اسامى امامان، اسم صاحب خال، شیر، مار.
کسانى
که به امور طبى مىپردازند
ماما
یا
قابله در کار زایمان کمک زائو مىکند.
دلاک
یا سلمانى
کار
ختنه، خالکوبى، زالواندازى، رگزنى را انجام مىدهد.
جراح
یا
شکستهبند کار شکستهبندى را انجام مىداد.
دعانویس
جهت
رفع بلا، چشمنظر، جنزدگى دعا مىنوشت.
ابزار
و وسایل طب سنتى
وسایل
ختنه تیغ، نى، پنبه، الکل
وسایل
حجامت شاخ گاو، موم، کوزه کوچک، تیغ، شمع، الکل[3]
پیام
بهارستان
همدان
..... ص : 401
سردرد ..... ص : 401
چشمدرد ..... ص : 401
گوشدرد ..... ص : 401
دلدرد یا دلپیچه ..... ص : 401
گلودرد ..... ص : 402
کلیهدرد ..... ص : 402
اسهال ..... ص : 402
دنداندرد ..... ص : 402
تب ..... ص : 402
کماشتهایى ..... ص : 402
یرقان ..... ص : 402
سرخک ..... ص : 402
بیمارىهاى مربوط به پوست و مو ..... ص : 402
شستوشوى سر ..... ص : 402
کچلى ..... ص : 402
تبخال ..... ص : 402
تب مالت ..... ص : 403
شکستگىها ..... ص : 403
شکستگى
..... ص : 403
دررفتگى
..... ص : 403
کوفتگى
..... ص : 403
کمردرد
..... ص : 403
پادرد
..... ص : 403
زخم
..... ص : 403
مارگزیدگى
..... ص : 403
زنبورگزیدگى
..... ص : 403
گاز
گرفتگى سگ ..... ص : 403
باد
نزله ..... ص : 403
بیمارىهاى
واگیردار ..... ص : 404
راه
افتادن کودک ..... ص : 404
شبادرارى
..... ص : 404
کمرسستى
..... ص : 404
بیمارىهاى
روحى ..... ص : 404
چشمنظر
..... ص : 404
گیاهان دارویى ..... ص : 404
مفرا(arufom) ..... ص : 404
میلکرزخ(xazraklim)
..... ص : 404
توگلىجه(ejilgut)
..... ص : 404
گل
هیرو(orih)
..... ص : 404
عرق
نعنا ..... ص : 405
بومادران
..... ص : 405
آزروبه(آویشن):
..... ص : 405
حنا
..... ص : 405
بنفشه
..... ص : 405
گل
ختمى ..... ص : 405
کاسنى
..... ص : 405
گاوزبان
..... ص : 405
بارهنگ
..... ص : 405
تاراقتىکانا(anakitqarat)
..... ص : 405
خاکشیر
..... ص : 405
داروهاى غیر گیاهى ..... ص : 405
قرص
کمر ..... ص : 405
نبات
..... ص : 405
آرد
نخودچى ..... ص : 405
زرده
تخممرغ ..... ص : 405
گوشت
..... ص : 405
شیر
مادر دختردار ..... ص : 405
تریاک
..... ص : 405
روغن
حیوانى ..... ص : 405
ماست
..... ص : 405
نمک
..... ص : 405
مهرههاى
زرد ..... ص : 405
عدس
..... ص : 405
گل
سرشور ..... ص : 405
خاک
رس ..... ص : 405
اسپند
..... ص : 405
بارورى و فرزندآورى ..... ص : 405
سقط
جنین ..... ص : 405
تعیین
جنسیت جنین ..... ص : 406
نافبرى
نوزاد ..... ص : 406
ختنه
..... ص : 406
خونگیرى ..... ص : 406
زالواندازى ..... ص : 406
رگزنى ..... ص : 407
خالکوبى ..... ص : 407
کسانى که به امور طبى مىپردازند ..... ص : 407
ماما
..... ص : 407
دلاک
یا سلمانى ..... ص : 407
جراح
..... ص : 407
دعانویس
..... ص : 407
ابزار
و وسایل طب سنتى ..... ص : 407
[1] (
1). قوشه زومه(qose zome ) نوعى علف قرمزرنگ
[2] (
1). بولاغاوتى(bulaoti ) نوعى علف صحرایى.
[3] جمعى
از نویسندگان، پیام بهارستان، 1جلد، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى
- تهران، چاپ: اول، 1390 ه.ش.